.
انتشار : 1403/05/01
نام نویسنده: دانیال عماری

«ای وای! این سیگار داره منو می‌کشه‌ها، ولی دارم می‌کشم.»

کام کوتاهی از سیگار می‌گیرد.

«بسه.»

سیگار را خاموش می‌کند.

«اکسیژن بذارم، وگرنه باز حالم بد می‌شه»

این جملات تکه تکه، بیان‌گر حال و هوای سال‌های پایانی عمر یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر ایران است. در فیلم مستند «احمد محمود، نویسنده انسان‌‌گرا» به کارگردانی بهمن مقصودلو، او را در خانه‌ای قدیمی می‌بینیم، که با ناامیدی و تنهایی در جدال است و با بیماری می‌جنگد. احمد اعطا، با نام هنری احمد محمود. نویسنده‌ی رمان‌های مشهوری مانند مدار صفر درجه، زمین سوخته، درخت انجیر معابد و البته کتاب همسایه ها به عنوان سرآمد آن‌ها. آثاری که از جنبه‌ی جذب طیف گسترده‌ای از مخاطب بسیار جای بحث و گفتگو دارند. محمود سه سال پس از جملات بالا، در اثر بیماری ریوی از دنیا رفت. در انزوا و گوشه‌نشینی‌ای، که گویی از یاد همگان رفته است. از او روایت‌هایش به جا مانده که یکی پس از دیگری، بغضی کهنه را بازنمایی می‌کنند. آثاری که انگار تماشاگر رنج اجتماع ایرانی‌اند، و با هر حادثه‌ی تازه، زحمی نو را با روایتی جدید التیام می‌بخشند. در این مقاله می‌پردازیم به رمان همسایه ها که بی‌شک یکی از بهترین آثار محمود، و از برترین رمان‌های ادبیات معاصر ایران به حساب می‌آید. رمانی برآمده از مبارزات سال‌های ۱۳۳۲، جامعه‌‌ی غرق در فقر آن سال‌ها، و شوری انقلابی که می‌خروشد.

رمان با صحنه‌ای شکه‌کننده کلید می‌خورد. صحنه‌ای که بهترین انتخاب برای شرح احوالات جامعه‌ی ایران در سال‌های ابتدایی قرن ۱۴ هجری‌ست. امان آقا با کمربندش به جان بلورخانم می‌افتد و او را جلوی تمام همسایه‌ها کتک می‌زند. این صحنه توسط راوی اول شخصی ارائه می‌شود که شخصیت اصلی و مرکزی رمان است. خالد. پسری در آستانه‌ی ورود به سال‌های بلوغ، که شاهد این کشمکش است و آن را مانند هر صحنه‌ی دیگری روایت می‌کند؛ گویی با صحنه‌ای همیشگی روبرو هستیم. با پیشروی روایت، بیشتر با شخصیت‌ها، مکان‌ها و موقعیت‌های داستان آشنا می‌شویم. همه از زاویه دید خالد. پسر باهوشی که در حال ورود به جامعه است و در معرض تندباد حوادث.

محمود در رمان طویلش از بازه‌ی زمانی مکانی بسیار گسترده‌ای بهره می‌برد. در واقع اتفاقات، مدت زمان طولانی‌ای را شامل می‌شوند. این تمهید باعث تشکیل پرتره‌ی کاملی از ایران در سال‌های قبل از کودتاست. کودتایی که رمان هر چقدر پیش می‌رود بیشتر به آن نزدیک می‌شویم. شخصیت‌های داستان، هر کدام در نقش تیپی ظاهر می‌شوند که نمایانگر احوالات قشر یا طبقه خود هستند. آدم‌هایی که هنوز عمیقا به ارزش‌های سنتی و مذهبی پایبند‌اند، اما سردرگمیِ ناآشنایی افکار و اعمالشان را دودآلود کرده است. برای مثال می‌توان به موقعیت پدر خالد توجه کرد. مردی که در ناامیدی کامل، شاهد فروپاشی ارزش‌های زیستی‌اش، دست از کار کردن می‌کشد، و عاقبت در جایی خارج از مرزهای ایران، رفاه مدنظرش را کسب می‌کند. خالد، که در هسته‌ی رمان قرار دارد، نماد این تلاش برای نوسازی‌ست. شخصیتی که در طول زمان رشد می‌کند و ارزش‌های نویی می‌یابد. او گذار از انفعال پدرش است به کنش‌گری‌ای که در کتاب‌ها دیده. می‌توان خالد را چشم امید محمود دانست به فردای سرزمین‌اش. امید به مبارزه و  تقبل بهای سنگین آن. امیدی که رفته رفته ناامید می‌شود.

کتاب همسایه ها را می‌توان رمان رئالیستی‌ای دانست که تنه‌ای هم به ناتورالیسم می‌زند. اثری که در تلاش است تا واقعیت‌های انسانی را در بی‌پرده‌ترین شکل ممکن عرضه کند. می‌توان صادق چوبک را تبار فکری احمد محمود دانست. نویسنده‌ای که آثارش عمیقا به تلخی‌ها، زشتی‌ها و کثیفی‌های زندگی می‌پردازد. در واقع در آثارش، انسان‌ها تا مرز غرایزشان تقلیل می‌یابند. تبدیل می‌شوند به ماشین‌هایی برای ارضای نیازهایی که هیچ‌گاه تمامی ندارند. آدم‌هایی که زاده‌ و پرورده‌ی استبداد یک‌پارچه‌اند و بازنمایی آن‌ها مبارزه‌ی نویسنده است علیه این ظلم. احمد محمود، اگرچه عمیقا وام‌دار نگاه چوبک است، اما در کلیت معناشناختی آثارش، انسان را موجودی قابل احترام می‌داند که شدیدا تحت ظلم و تاریکی فکر به سر می‌برد. محمود در کتاب همسایه ها و در صحنه‌پردازی زندان، مبارزات و صحنه‌های جنسی بسیار بی‌پرده و رک عمل می‌کند. اما در نهایت امر، همچنان به آزادی، به آن نور و روشنی امیدوار است. مبارزه برای دانستن را ارزش می‌داند و می‌خواهد آدم‌های روایت‌هایش برای فرداهایشان بجنگند. شاید این نقطه زاویه گرفتن محمود از نویسنده‌ و هم‌استانی بزرگش باشد. شخصیت‌های چوبک، دیگر حتی نمی‌دانند که می‌توان جنگید. نمی‌خواهند تغییری رخ دهد. دیگر اثری از وجوه انسانی در آن‌ها باقی نمانده است. از این رو، می‌توان کتاب همسایه ها را رمانی واقع‌گرا دانست، که برای شرح دقیق واقعیت، از تهمیدات ناتورالیستی بهره می‌برد – در دسته‌بتدی‌های ژانری، آثار محمود را واقع‌گرایی اجتماعی هم دسته بتدی کرده‌اند. از این طریق، هم به پرداخت بی‌پرده واقعیت پرداخته است و هم شخصیتش را هدایت کرده‌است به سمت تغییر و کنش‌گری. در نهایت، ما گویی با واقعیت و رویای محمود روبروییم. نویسنده‌ای که عمیقا دغدغه‌ی انسان‌ها و توده را دارد. از تماشای رنج آن‌ها بیزار است و با نوشتن دست به کنش می‌زند. از آن طرف هم، امید به دگرگونی هیچ‌گاه در دلش خاموش نمی‌شود.

از سوی دیگر، و نگاهی جهانی‌تر، می‌توان رمان همسایه ها را ادامه‌ی مسیر رئالیست‌های قرن ۱۹ اروپا دانست. نویسندگانی مثل چارلز دیکنز و گوستاو فلوبر، که جوامعشان را تحت ظلمی می‌دیدند که رشد جهان مدرن ایجاد کرده بود. فقر و نادانی همه‌گیر، در عامه مردم به حدی رشد یافته بود که نویسنده، بازنمایی بی‌پرده آن را تنها راه مبارزه با ساختارهای سیاسی می‌یافت. می‌توان ایران سال‌های ۲۰ تا ۳۰ را همتزار با اروپای قرن ۱۹ به حساب آورد؛ جامعه‌ای که با هجوم مدرنیزاسیون روبرو شده، اما هنوز در مسائل ابتدایی‌تری گرفتار است. خانواده و همسایگان خالد به روشنی نمایشگر ایرانی گرفتار گذشته‌اند. نوعی انفعال برآمده از ترس و ناتوانی. از آن سو، کتاب‌هایی که به دست خالد می‌رسند، نشان از نوعی کنش‌گری مدرن دارند. در واقع خالد از بعد از برخورد با این کتاب‌ها، به مسائل پیجیده‌تری می‌اندیشد و دغدغه‌هایش جدی‌تر می‌شوند. محمود تلاش می‌کند همچون پدران اندیشگانی‌اش، در نقش نویسنده‌ای هم مردمی و هم روشن‌بین، به شرح وضعیت بپردازد. بی‌شک نویسندگان دیگری هم در دوره محمود، درباره‌ی شرایط اجتماعی سیاسی ایران نوشته‌اند؛ اما احمد محمود، از منظر طیف مخاطبانش، در جایگاه به خصوصی قرار می‌گیرد که در ادامه به شرح این جایگاه می‌پردازیم.

سال‌های فعالیت احمد محمود، همزمان بود با روند رو به رشد نویسندگان و روشن‌فکران ایرانی. زمانی که محمود کتاب همسایه ها را می‌نوشت، از سرتاسر کشور، نویسندگان و شاعران در حال سرایش اشعار یا نگارش آثارشان بودند. سال‌هایی که قلم‌فرسایان، می‌خواندند و می‌نوشتند و تلاش می‌کردند برای ایجاد آزادی بیان بیشتر. در میان نویسندگان این دوره، محمود از جایگاه به خصوصی برخوردار است، آن هم از این منظر که آثارش قادر بودند از سطوح مختلف جامعه مخاطب داشته باشند. مجمود قادر بود هم زمان با عوام، و سطح بالاترین روشنفکران زمانه‌اش وارد گفت و گو شود. با طراحی پیرنگی روان و ساختار روایتی آشنا، مردم کوچه بازار را به آثارش جذب می‌کرد و از خلال همین ساختار روان، به بیان ایده‌های بسیار عمیقی درباره‌ی آزادی و جایگاه انسان ایرانی در جامعه‌اش دست می‌زد. کتاب‌هایش به راحتی در دسترس عوام قرار می‌گرفت و آن‌ها را با داستانی خواندنی و جذاب روبرو می‌کرد، که روح آزادگی را در خود پنهان کرده بود. شاید بتوان محمود را نویسنده‌ای دانست که در متواضع‌ترین شکل ممکن، احوالات انسان ایرانی زمانه‌اش را شرح داده است. کتاب همسایه ها همچون تمامی آثار محمود، از رنجی کهنه و ایرانی می‌گوید. از ظلم و استبدادی که امید است به دست جوانان از هم بپاشد. اما محمود خوب بلد است این ایده را در صمیمی‌ترین شکل ممکن، به دور از هر گونه شعار زدگی بیان کند. از این رو، محمود پلی به حساب می‌آید برای اتصال مخاطب به آثار پیچیده‌تر. نویسنده‌ای که آثارش از سطح کیفی بالایی برخوردارند، اما برای طیف وسیعی از مخاطبان جذابیت داشته و هنوز هم خوانده می‌شوند.

با در نظر داشتن جایگاه بخصوص محمود در  اذهان مخاطبانش، شاید احوالات او در انتهای عمرش – که در ابتدای مقاله بدان اشاره شد – دور از ذهن بنظر برسد. محمود توانسته بود به گونه‌ای از داستان‌نویسی دست یابد که برای تمامی اقشار پرکشش و جذاب است. هر رمانی که از وی منتشر می‌شد، با استقبال بسیار زیادی روبرو بود. با این وجود، در فیلم مستندی که سه سال قبل از مرگ وی، توسط بهمن مقصودلو ساخته شده، چنین نویسنده‌ی مردمی‌ای در چنین وضعیتی به سر می‌برد. دیگر چه برسد به طردشدگانی مثل صادق هدایت یا غلامحسین ساعدی. محمود بعد از انقلاب هم به صورت جدی فعالیت داشت و رمان می‌نوشت. رمان زمین سوخته‌ او به جنگ هشت ساله عراق با ایران می‌پردازد. پس از آن مدار صفر درجه را  منتشر کرد. رمانی که در سه جلد نگاشته شده و به انقلاب ایران در سال ۵۷ اشاره دارد. درخت انجیر معابد آخرین اثر اوست. در سال ۱۳۷۹ منتشر شد، دو سال قبل از مرگ محمود. او تا انتهای عمر در ایران ماند و در کرج به خاک سپرده شد.

در انتها، بازمی‌گردم به ابتدای صحبت. بنظر می‌رسد در این یادداشت بیشتر از آنکه به رمان همسایه ها بپردازم، به شخصیت و رویکرد محمود به ادبیات و جامعه پرداخته‌ام. اما نباید این نکته را از یاد برد که محمود، همچون بیشتر نویسندگان جنوبی ادبیال معاصر ایران، نمونه‌ی بارز دغدغه‌مندی و کنش‌گری اجتماعی‌ست. مردی که شاید مستقیما در صف اول مبارزات حضور نداشت، اما با ساخت و پرداخت جهان‌هایی که نشان‌دهنده‌ی این ارزش‌هایند، آن‌ها را برای نسل‌های آینده ثبت و ضبط کرد. کتاب همسایه ها را می‌توان بهترین مثال برای این منش انسان‌دوستانه‌ی احمد محمود در نظر گرفت. کتابی که سال‌ها هم ممنوع بود و در سال ۱۳۵۳ بلاخره منتشر شد. او با پیشروی تاریخ، همچون مشاهده‌گری تیزبین و دل‌نازک، فراز و فرود‌های سیاسی ایران را رصد می‌کرد. همگام با انقلاب و جنگ رمان نوشت و پشت ردپای تاریخ معاصر ایران قدم برداشت. با وجود آنکه جایزه ادبی مهمی را به نام او تاسیس کردند، و مخاطبانش هم نام او را هیج‌گاه از یاد نبردند، محمود در سال‌های آخر عمرش چنان تنها بود، که در حال اتصال به لوله اکسیژن، با دستان و لبان لرزانش سیگار می‌کشید.