.
انتشار رمان «حیوانات شب رو» اثر آستین رایت
انتشار : 1404/07/05

 اسدالله امرایی
«شب است، وقتی سوزان مورو جایی می نشیند تا دست نوشته ادوارد را بخواند، ترسی مانند گلوله به جانش می نشیند؛ این ترس با شدتی آنی آغاز می شود و با تمرکزی چنان سریع از بین می رود که در خاطرش نمی ماند، هراسی مبهم برجای می گذارد. خطر، تهدید، فاجعه، او نمی داند کدام است. سعی می کند چیزی را که در ذهنش گذشته بار دیگر بیابد. آشپزخانه، ماهیتابه ها، وسایل آشپزخانه و ماشین ظرفشویی را به خاطر می آورد. سپس نفسش را حبس می کند و روی کاناپه اتاق نشیمنش به فکر فرو می رود، همانجایی که فکری خطرناک از سرش گذشته بود. دوروتی و هنری همراه مایک، دوست هنری، کف اتاق مطالعه مشغول بازی مونوپولی هستند. بچه ها به بازی دعوتش می کنند، اما نمی پذیرد. درخت کریسمس آنجاست، کارت ها روی طاقچه اند، تی شرت ها و دستمال کاغذی روی کاناپه افتاده اند؛ همه چیز حسابی به هم ریخته. رفت وآمدهای فرودگاه اوهیر در خانه تمام شده است. آرنولد دیگر باید در نیویورک باشد. سوزان، بی آنکه به یاد آورد چه چیزی او را ترسانده، سعی می کند نادیده اش بگیرد، پاهایش را روی میز پیشدستی تکیه می دهد، شیشه عینکش را فوت و پاک می کند. پریشانی ذهنش سماجت می کند، مفصل تر از آن است که سوزان بتواند توضیح دهد. به خاطر سفر آرنولد دچار وحشت شده است. اگر چنین باشد، به وحشت از پایان این دنیا شباهت دارد، اما نمی تواند برای چنین حسی دلیل منطقی پیدا کند. شاید به خاطر سقوط هواپیما باشد، اما هواپیماها سقوط نمی کنند.» رمان «حیوانات شب رو» اثر آستین رایت، نویسنده و منتقد امریکایی با ترجمه زنده یاد شاهپور عظیمی در نشر افق منتشر شده است. این رمان ابتدا با نام «تونی و سوزان» در سال 1993 منتشر شد، اما خوانندگان از آن استقبال چندانی نکردند. در سال 2010 با همین حیوانات شب رو در بریتانیا منتشر شد و خوانندگان پرشماری پیدا کرد و چند سال بعد از روی آن فیلم موفقی نیز ساخته شد که به شهرت و موفقیت بیشتر کتاب کمک کرد.

این اثر یک تریلر است که علاوه بر هیجان انگیز بودن ساختاری ادبی و شخصیت‎هایی پیچیده دارد. ساختار رمان داستان در داستان است و خواننده، همزمان دو داستان را می خواند. هر دو داستان جذاب و هیجان انگیز هستند و خواننده در جهان عجیب و هولناکی که نویسنده خلق کرده، غرق می شود.

سوزان همسر یک پزشک و مادر سه فرزند است. بیست وپنج سال از طلاق سوزان از ازدواج اولش می گذرد. یک شب ناگهان دست نوشته اولین رمان همسر سابقش ادوارد به همراه درخواستی مودبانه دریافت می کند. ادوارد از سوزان خواسته که دست نوشته را بخواند و نظرش را به او بگوید. سوزان از اینکه می بیند همسرش هنوز از نوشتن دست برنداشته بسیار شگفت زده می شود، چون عدم موفقیت او در همین زمینه باعث جدایی شان شده بود.

سوزان از طریق داستان همسرش که نامش «حیوانات شب رو» است؛ با شخصیت اصلی کتاب تونی و کابوس آمیزترین دوران زندگی او آشنا می شود. سوزان در بین بخش ها و فصل های کتابی که می خواند به خودش استراحت می دهد تا داستانی را که می خواند هضم کند، اما این کار باعث می شود سوزان بیشتر دچار تنش بشود.

داستانی که سوزان می خواند درباره یک استاد ریاضیات به نام تونی است. هنگامی که او همسر و دخترش را به خانه تابستان خودشان می برد، عده ای ماشین آنها را به زور از جاده خارج می کنند و سربه سر تونی می گذارند. تونی با چنین رفتارها و پرخاش هایی کاملا بیگانه است. آنها تونی را از ماشین پیاده می کنند و دو نفر از آنها با ماشین آنها، همراه با همسر و دخترش دور می شوند و او را مجبور می کنند همراه با نفر سوم برود. سرنوشتی تاریک و وحشتناک در انتظار مادر و دختر است. این داستان دلخراش باعث تعجب سوزان می شود. چگونه مردی که همیشه دوستش داشته، توانسته چنین داستان وحشتناکی خلق کند و چرا اکنون آن را برای او فرستاده است.