.
نام نویسنده: حجت سلیمی

زیر پوسته‌ی روئین اجتماع

 

«عقب ماشین سرپوشیده‌ی زندان با بابک نشسته‌ایم. ناگهان ماشین ترمز می‌کند و ما روی هم می‌افتیم. نگاه‌هایمان به هم گره می‌خورد و می‌فهمم که دیگر رسماً شروع شد. دیگر بازار گرم و یخ‌فروش‌ها و بچه‌های در حال بازی را نمی‌بینم. دیگر بعدازظهرها نمی‌توانم در کوچه و خیابان بیهوده پرسه بزنم. در این فکرها هستم که در عقب ماشین با صدایی دل‌خراش باز می‌شود و یک دسته نور سفید خیره‌کننده داخل می‌شود. میل دارم، هرچند در گرما و با شکم گرسنه نمی‌چسبد، سیگاری دود کنم؛ ولی فرصت نیست. پاسبان به ما اشاره می‌کند و ما بلند می‌شویم و به سمت زندان به راه می‌افتیم.»

راوی اول‌شخص داستان مدام دچار پرش ذهنی می‌شود و از محیط زندان به بیرون می‌رود و خاطره‌ها را نشخوار می‌کند. آن‌قدر این نشخوار ذهنی را ادامه می‌دهد تا اینکه تعریف پیشینش از «زندگی» برایش بی‌معنا می‌شود. پس شروع به بازتعریف زندگی می‌کند؛ «حالا متوجه شده‌ام که خیلی چیزهای بی‌اهمیت برای زندگی ضروری است. اصلاً مجموعه‌ای از چیزهای به‌ظاهر بی‌اهمیت، زندگی را تشکیل می‌دهند. زندگی یعنی همین.»[1] این روند بازتعریف زندگی تا آنجا پیش می‌رود که تمام اصول پیشین خود را مضحک می‌بیند:

«به آن وقت‌هایی که دوست داشتم جدی باشم خنده‌ام گرفت. آن‌ وقت‌هایی که احمقانه فکر می‌کردم همه‌چیز اصالت دارد؛ همه‌چیز پروپاقرص و جدی است. حالا می‌توانستم بفهمم که خشن‌ترین قیافه‌ها، جدی‌ترین کارها و نابودکننده‌ترین دردها فقط می‌تواند یک شوخی باشد؛ یک شوخی گذرا. همین‌طور که خیلی ساده پیرمرد موسفید از دنیا رفت و ما هم آمدیم زندان و آب از آب تکان نخورد.»[۲]

این شروع داستان کوتاه «بود و نبود» از مجموعه داستان کتاب زائری زیر باران[3]است. زائری زیر باران چهارمین مجموعه داستان احمد محمود است که برای اولین بار در سال ۱۳۴۶ چاپ شد. در این مجموعه داستان، دو داستان تکراری دیده می‌شود که در مجموعه‌ داستان‌های پیشین او وجود داشته‌اند. علت این تکرار در این است که احمد محمود هیچ‌گاه سه مجموعه داستان ابتدایی خود را آن‌قدر ارزشمند ندید که بخواهد دوباره چاپشان کند و آن مجموعه‌های ابتدایی او پس از مرگش در کتاب سه کتاب منتشر شدند. او معتقد بود «این‌ها سیاه‌مشق‌های دوران اول نویسندگی من هستند.» نگران بود که اگر دست به چنین کاری بزند به آثار بعدی او لطمه‌ای وارد شود. [۵] بنابراین داستان‌هایی که به نظر او کیفیت کافی داشتند را انتخاب کرد («بود و نبود» و «عنتر تریاکی») و در مجموعه‌ی بعدی (که همین زائری زیر باران است)‌ به چاپ رساند.

بیشتر داستان‌های زائری زیر باران روایی هستند؛ اما تعدادی از داستان‌ها نیز سبکی توصیفی دارند و روایت خاصی را دنبال نمی‌کنند؛ مثلاً در داستان بندر، صرفاً حال و هوایی از بندر ارائه می‌شود و وضعیت اجتماعی آن روزگار به تصویر کشیده می‌شود. درواقع در این نوع داستان‌های توصیفی او، حال و هوا از روایت پیشی می‌گیرد و حس و حالی گذرا القا می‌شود. داستان ترس نیز از همین قاعده پیروی می‌کند؛ با این‌که می‌توان گفت روایت وجود دارد؛ اما تنها بخش کوچکی از واقعه‌ روایت می‌شود. انگار در این داستان‌ها، حس و حال «ترس» و «بندر» از هر چیزی اهمیت بیشتری دارد. حس و حالی که البته از دغدغه‌ی اجتماعی نویسنده هم جان می‌گیرد.

دغدغه‌ی اجتماعی احمد محمود از همان داستان ابتدایی، خود را نشان می‌دهد. در مصیبت کبک‌ها، درون‌مایه‌ی خرافات و قدرت ویرانگر آن نشان داده می‌شود. محمود در اینجا نیز مانند داستان‌های پیشین خود از قضاوت آشکار دوری می‌کند. صرفاً خانواده‌ای درگیر خرافات را به تصویر می‌کشد و تمام جزئیات و تأثیرات «خرافات» را به مخاطب نشان می‌دهد و در عوض تصمیم‌گیری نهایی را به عهده‌ی مخاطب می‌گذارد.

دغدغه‌‌ی اجتماعی احمد محمود رفته‌رفته در این مجموعه داستان ( و به‌طورکلی در آثارش)‌ اوج می‌گیرد. در داستان‌های نهایی کتاب و به‌خصوص در داستان‌های «برخورد» و «در سایه‌ی سپیدارها» به اصلاحات ارضی و وضعیت روستاییان پرداخته می‌شود. مهم‌ترین هدف اصلاحات ارضی، براندازی سیستم فئودالی ارباب و رعیت بود که نتیجه‌ی آن قطعاً به نفع روستاییان و کشاورزان و به ضرر ارباب‌ها و کدخداها می‌شد؛ اما این تغییر در ابتدا با مخالفت‌های فراوانی روبرو شد. بیشتر این مخالفت‌ها از سمت ارباب‌ها شکل گرفته بود. آن‌ها با سوءاستفاده از قدرت و نفوذ خود به روی روستائیان، می‌خواستند منافع شخصی خودشان را حفظ کنند. این پدیده در زیر متن داستان در سایه‌ی سپیدارها دیده می‌شود. در داستان  برخورد، موضوع اصلی داستان، حول محور «تکنولوژی هراسی» [۶] می‌چرخد. قرار است برای اولین بار تراکتوری به روستا وارد شود. تراکتور جایگزین گاوآهن‌های روستائیان می‌شود و عده‌ای از کار بی‌کار می‌شوند. ترس از تکنولوژیِ تراکتور آن‌قدر قدرتمند است که منجر به خلق یک فاجعه می‌شود.

زائری زیر باران روند رشد نویسندگی احمد محمود را به‌وضوح نشان می‌دهد. داستان‌ها پله‌پله به سبک خاص محمود نزدیک می‌شوند. سبکی که درنهایت منجر به خلق یکی از مهم‌ترین رمان‌های معاصر فارسی قرن ۱۴ شمسی، همسایه‌ها، شد. انگار این مجموعه داستان پایه‌ای شد که محمود در ادامه شاهکارهایش را به روی آن بنا کرد.

 


[1]- محمود (1346:19)

[۲]- محمود ( 1346:21)

[3]- زائری زیر باران؛ احمد محمود؛ انتشارات معین؛ تهران؛ 1385

[۴]- منظور کتاب سه کتاب اثر احمد محمود است.

[۵]- نقل به مضمون از مقدمه‌ی بابک محمود( پسر نویسنده)‌ بر کتاب سه کتاب

[۶] Technophobia: مقاومت در برابر فناوری‌های جدید که به علت ترس جایگزینی نیروی کار ماشینی به‌جای نیروی انسانی شکل می‌گیرد. این ترس اولین بروز پررنگ خود را در دوران انقلاب صنعتی و شکل‌گیری ماشین‌های بخار داشت؛ کارگران آن دوره می‌ترسیدند که ماشین‌های بخار شغل‌ آن‌ها را بگیرد و آن‌ها از کار بی‌کار شوند. این ترس تا امروز نیز حضور خود را به شیوه‌های گوناگون اعلام کرده است. مثلاً امروزه تکنولوژی ماشین‌های بدون راننده ، ترسی به وجود آورده که شغل رانندگی به‌طورکلی در دنیا حذف شود. درواقع خلق هر تکنولوژی جدیدی می‌تواند منجر به تکنولوژی هراسی شود.