صدای له شدگان
از احمد محمود نویسنده بزرگ جنوب پانزده اثر ،شش رمان و نه مجموعه داستان به چاپ رسیده است .رمانهایی چون «همسایه ها»،«داستان یک شهر»،« زمین سوخته» ، «مدار صفر درجه» ،« درخت انجیر معابد »...و مجموعه داستانهایی چون «دریا هنوز ارام است»،«زائری زیر باران» ،«پسرک بومی، غریبه ها»، «دیدار»، «قصه اشنا» ،«مول» ،«بیهودگی»،« از مسافرتا تبخال» وغیره به چاپ رسیده است . «احمد محمود» بدون شک یکی از بزرگ ترین نویسند گان ایرانی است که ،کارگران و زحمتکشان در داستان هایش حضورپر رنگ دارند." اواز معدود نویسندگان ایرانی ست که صفحه های فراوانی را به روایت دست ها، صورت ها، قلب ها، پاها، رابطه ها و لباس های کارگران وزحمتکشان اختصاص داده است" نویسنده ای که دوربین خود را چون نویسندگانی مانند علی اشرف درویشیان وصادق چوبک بیشتر روی رنج ها و دردهای له شده ترین اقشار جامعه گذاشته و صدای رسای له شدگان جامعه شده است. . هر نویسنده ای را با یک اثرش می شناسند .هدایت را با بوف کور ،سیمین دانشور را با «سووشون»،گلشیری را با «شازده احتجاب» ،مارکز را با« صد سال تنهایی» ،ساراماگو را با «کوری»، سلینجر با «ناتور دشت»و... ، احمد محمود راهم با همسایه ها می شناسند . «همسایه ها» از آثاربرجسته ی ادبیات داستانی ایران شمرده میشود. رمان «داستان یک شهر» را نیز به نوعی دنباله ی رمان «همسایهها»می دانند . در«همسایه ها» جنبش ملی شدن صنعت نفت ، آرمان های یک نسل ، وسیر تحول خالد ،شخصیت قهرمان داستان را شاهدیم. پروسه ی تحولی که شاید تداعی گر« پابرهنهها» اثر زاهاریا استانکوست. در «همسایه ها» سیرتدریجیِ دگرگونی وتحول شخصیت ِخالد و تحولات جامعه دهه ی سی ،.همراه توصیفات ،تصاویروصحنه پردازی های کم نظیربا زبانی ورز داده و صیقل خورده روایت میشود.اگر با تعبیر نظریه پرداز جامعه شناسی چون لوسین گلدمن از آثار ادبی که اثارهنری را آینه ای از واقعیتهای شرایط اقتصادی اجتماعی فرهنگی موجود هنرمند می داند، موافق باشیم ، «همسایه ها» اینه ای است از فضای غالب بر مقطعی از تاریخ سرزمین مان . بی تردید ، آثاراحمد محمود آینه ی نیم قرن ازتاریخ میهن ماست . چنانکه در همسایه ها , جنبش ملی شدن صنعت نفت و آمال ها وارزوهای نسلی را شاهدیم ، در«زمین سوخته» از دالان های آتش جنگی خانمانسوزعبورمی کنیم که عمق درد ورنج آن را فقط هنر وادبیات می تواند در جلوی دیدگان ما هویدا کند. احمد محمود در «زمین سوخته» تصویرگر خون و دود وآتش وویرانی جنگ هست.، او از جنگ می نویسد تا چهره ی کریه وزشت انرا هر چه بیشتربرای ایندگان جاودانه کند. جنگی که قربانیان اصلی آن همیشه مردم و طبقه ی فرودست جامعه هستند. برخی ازمحققان ادبی معتقدند کاری که احمد محمود در زمینه ی "ادبیات زندان" کرد ، فراتر از«ورق پاره های زندان »و«چشمهایش» بزرگ علوی وحتی فراتراز « آواز کشتگان» رضا براهنی ست .صحنه ها وتصاویری که او با موشکافی تمام از زندان ارائه می دهد، واقعا بی نظیر هست. بی تردید می توان احمد محمود را استاد تصویر پردازی و صحنه پردازی دانست... . از ویژیگهای دیگر اثار احمد محمود استفاده از فضای بومی - اقلیمی و استفاده از واژ ه ها و اصطلاحات مختص جنوب ، استانهای خوزستان و لرستان ست .حتی بیشتر تشبیهاتی که در این اثار استفاده میشود رنگ و بوی اقلیمی دارد . پیرنگ در اغلب اثار احمد محمود قوی و ساختارداستانهایش حادثه محور و دارای قصه های پررنگ اند .
بیشتر داستان ها براساس علت ومعلولی محکم بنا شده ومحتوای محور و دارای قطعیت اند. به طور کلی تم اصلی اثار احمد محمود سیاسی اجتماعی ست ومی توان گفت انتقاد اجتماعی از عناصر اصلی تمامی اثار اوست...او همواره در اثارش نظام ،سیستم وساختارطبقاتی و سرمایه داری را که زاینده ی فقر، فحشا ،دزدی و دیگر ناهنجاریهای اجتماعی است، واکاوی و به نقد می کشد . شخصیت های اصلی داستانهای احمد محمود غالبا کارگران ، مزد بگیران و بیکارانی هستند که از روستاها برای کار به شهر امده اند . کسانی که در روستاها مانده اند، اغلب به گروه های یاغی می پیوندند که توی صحرا مثلا به واگن های قطار حمله میکنند ، کیسه های آرد را غارت می کنند و بین فقیران تقسیم میکنند . همچنین اغلب شخصیت های این اثارمعترض و مبارزانی هستند با ارمانهای والای انسانی که در فرصتهای مختلف در پی روشنگیریند. درمجموعه داستان " غریبه ها و و پسرک بومی "علاوه براینها یک نوع مبارزه و نگاه انتقادی دائم علیه بیگانه یا "غریبه ها" ،یعنی سلطه ی استعمارانگلیس دیده می شود .بخصوص این نوع نگاه انتقادی در داستانهای «غریبه ها» ، «شهر کوچک ما»، «پسرک بومی.» پررنگ هست. در این داستانها که ازدریچه ی ذهن ِشخصیت اصلی، پسرنوجوانی روایت میشود، نگاهی انتقادی به فضاهای نظامی ، پادگانهای نظامی ونظامی های غریبه ، در جای جای داستان مشهود است. درداستان «غریبه» گفته میشود : "همه جا سرباز بود ، با زبانی بیگانه وبا نگاهی بیگانه "وادمهای مبارز داستانهایش یکی پس از دیگری به دست "غریبه ها" اسیر یا کشته میشوند ... «درشهر کوچک ما» در یک روز، صبح سحرصدو پنجاه نفر با جروثقیلها و هژده چرخها به نخلستان ها حمله میکنند تا به جای مخزن ها، دکل های فولادی احداث کنند ...که سبب آوارگی ودربه دری بومی ها و و ازدست دادن خانه و کاشانه شان میشود. درست مثل کبوتر پسرک « شهر کوچک ما»: " گونی را گذاشتم زمین و کبوتر را نگاه کردم که بال هاش را خواباند. قیقاج امد تا بالای خرابههای خانه ما، بعد اوج گرفت و دور زد . انگارکه خانه ی ما را می شناخت و انگار که سرگردان بود. سوت کشیدم . صفیر سوتم را شناخت ،امد پایین ، گردن کشید ، پرپر کرد و بعد ناگهان اوج گرفت و رفت بالا و بالاتر ، تا انجا که با ابی اسمان درهم شد. ته کوچه را نگاه کردم ، پدرم را ندیدم . اورفته بود ومن مانده بودم با بار سنگینی که بایستی به دوش میکشیدم"(ص121/داستان غریبه ها و پسرک بومی) . که به طور استعاری حکایتگر بار سنگین مبارزه علیه غریبه است که بر دوش پسر سنگینی می کند .هنگامیکه پدر محکوم و مجبور شده بود به خواست غریبه ها و بیگانه گردن نهد. داستان " پسرک بومی " داستان عشق پسر بومی به دختر غریبه ،داستان مبارزه و بیان ایده های سیاسی و مبارزه علیه سلطه ی استعمارانگلیس است همچنین حکایت گر سرانجام عشق و دوستی بومی ها و غریبه هاست که به نوعی محال به نظر می رسد . داستان « اسمان ابی دز» داستان زندگی تعدادی از جوانان و اهالی روستاست که برای کار به شهر رفته اند ودر آنجا با فقر و تنگدستی و بیکاری روبه رویند. نبی بخاطر داروی گنه گنه ی مالاریایی که گرفته مجبور به دزدی میشود .دختری که مجبور است به خاطر فقر تن فروشی کند . دزدی هایی که از بساط دست فروشانی چون قباد میشود. تم داستان فقراست و دزذی ،فحشا ،فریب و دیگر ناهنجاریهای اجتماعی که از ان نشات میگیرند.این داستان در کنار داستانهایی چون «در راه» که مضمون فقر و مرگ دارد و "« وقتی تنها هستم نه » که باز گو کننده سوژه ی قدیمی پسر فقیر و دختر غنی است و سه داستان «غریبه ها»،« پسرک بومی»و « شهر کوچک ما»مانند بسیاری از اثار احمد محمود ،از داستانهای رئالیستی حادثه دار ، محتوا محور ، دارای ساختار و پیرنگ ساده و زمان حوادث در انها تقریبا خطی و تخت است . اما در داستان های « باهم » ، « اجاره نشین ها» ،خانه ای بر اب » و داستان « چشم انداز»از داستای متفاوت و مدرن این مجموعه هستند، ساختارشان ساده نیست و خواننده به اسانی نمی تواند به مفهوم انها دست یابد . پایانی باز دارند وگاه حتی قطعیتی ندارند.
در داستان « باهم» ماجرای دو مرد که نیمه شب به مه خانه رفته اند . راوی اول شخص که زنش را در فلاش بک با تداعی ها به یاد می اورد زنی که از غصه ی دختر جوانش که دستگیروزندان رفته و حالا خبری از او نیست ، افسرده شده همزمان در زمان حال دیالوگ هایی با مرد دارد . مرد عاشق زنی بوده هوس باز که خیلی راحت از شوهریا نامزدش گذشت و رفت .هر دو مرد درد دارند و از زندگی خسته شده اند. اما زمانی که ان مرد از زن ها با تنفر یاد می کند راوی به محبت و دلسوزی زن خودش فکر می کند و به دخترش که حالا به خاطر آرمانهایش در زندان هست ومدتی خبری از او نیست. و بدین ترتیب شاهد سه زن هستیم لکاته ، دختر آرمانخواه ومبارزو زن وفادار و دلسوز. داستان « خانه ای براب »داستانی نمادین هست. زن و مردی که هردم فروپاشی خانه را شاهدند، می بینند ، می شنوند ولی مرددند و خاموش .درحالیکه فرزند خرد سالشان هر دم با فرو پاشی خانه قد می کشد وسراسر فریاد است. این داستان که دارای مضمون هستی شناسانه و و جامعه شناختی است، نمادین ،لایه دار و مدرن است و خواننده را باخود سیهم و همراه می کند. و داستان « چشم انداز» که داستانی نمادین و سورالیستی ست داستانی به کلی متفاوت از نظر شکل ،فرم وساختار در مجموعه «غریبه ها وپسرک بومی»است. این داستان که از نظر فرم و مضمون ، به نوعی تداعی گر«هجوم دوباره مرگ» ساراماگو و «طاعون» البر کامواست ،روایت مردم شهری است که حوصله شان از بیکاری و تکرار زندگی سررفته ، روزی یک مشاور به انها پیشنهاد می دهد « بیایید منو بکشید سوم ، هفتم ، چهلم وسال و تشیع جنازه و در پی ش حلوا، قهوه اش و ترتیب دسته های سینه زنی اذین تابوت، قاری خوش صدا مشغول شید و از رخوت بدرمی ایید» . از ایپزود دوم داستان همراه فضای نیمه تاریکی که راوی دران بسر می برد ،همزاد راوی و شب پره به میدان می ایند. تقریبا هم زمان با زمانی که عمو بندر واقعا می میرد و جنازه اش روی زمین می ماند و کسی حاضر نمی شود به خاک بسپاردش و پس از او مشاور و شب پره و همه مردم شهر یکی یکی می میرند. در حالیکه دیگران دست به کاری نمی زنند و راوی هم فقط ازپشت میله های مشبک پنجره اتاقش نظاره گر وقایع بیرون است. درحالیکه همزادش که نیمه دیگر خودش هست، ته اتاق زیر جوقای تیره رنگی خوابیده .همه شهر پر از جسد شده شده بوی لاشه همه جا را پر کرده و هیچ کس به فکر مبارزه و چاره ای نیست . « جسد بزرگ میشد و ادم ها را به عقب می راند و میدان را پر میکرد ...دو پای جسد دراز می شود و خیابان ها را پر می کند . دست های جسد دراز میشد و انگشتانش خانه را می انباشت . شکم مشاور بالا امده بود،بالاتر از تاق خانه های بلند میدان شهر » همزاد که درون خود راوی ست هم زیر جوقا می خوابد ودست به کاری نمی زند و لاشه ی خود راوی هم روی دست می ماند که جنبه ای روانشناختی به داستان می دهد.. "همزاد" نشان ورود به درون ذهن و ناخوداگاه راوی است که علاوه به دادن جنبه ی روانشناختی به داستان، عناصری از تخیل و امور ذهنی را وارد داستان می کند که از این منظر متفاوت با داستان های دیگر وواقع گرایانه احمد محمود است . این داستان حکایت گر کمرنگ شدن حس انسان دوستی و آرمانخواهی درآدمها و گرایش مفرط فردیت در انهاست .
آنطورکه "هابرماس" از اتوریته ی نظام اقتصادی برهمه ی عرصه های اجتماعی و فرهنگی در دنیای مدرن می گوید. در چنین دنیایی انسانها همدیگر را به چشم ابزاروکالا می بینند، روابط کالایی،حسابگری، رقابت ، سودجویی ومنفعت طلبی در تمامی عرصه ها سایه گسترده ،از سیاست و روابط اجتماعی گرفته تا هنرو عشق. به اعتقاد نظریه پردازان جامعه شناسی اصولا سبک ها ،مکاتب ادبی وهمه افرینش های ادبی از دل ضرورت ها، تحولات اجتماعی وفرهنگی بیرون می جهند. و فرم وساختارغالب درهربرهه ای با ویژیگی های فرهنگی همان مقطع زمانی پیوند دارد. یک سبک نگارش می تواند فرهنگ مسلط وباورهای فلسفی غالب در زمانه ی خود را بازنمایی کند . غالب اثاراحمد محمود ،نویسنده بزرگ جنوب از نظر فرم وسبک رئالیستی است .رئالیسم اجتماعیِ که گاه با رگه هایی ازعناصر ناتورالیستی درهم تنیده است .همانطورکه اثار نویسند گانی چون بالزاک و امیل زولا جزء اجتناب ناپذیرو انکارناپذیر مقاطعی از تاریخ فرانسه یا اروپاست ، بدون تردید اثار احمد محمود نیز بخشی ازلاینفک تاریخ ادبیات کشورایران است. رئالیسم اجتماعی او بخشی اجتناب ناپذیرو انکارناپذیرازسیرتاریخ مقاطع داستانویسی ماست.بی گمان او درقله های ادبیات ایران جاودانه است .
منبع: مجلۀ دیلمان