.
نام نویسنده: سعیده سلطانی

احمد اعطا ملقب به احمد محمود نویسندهٔ اهوازی از مهم‌ترین نویسندگانی بود که قصهٔ جنوب را ماندگار کرد. او در سال ۱۳۱۰ در اهواز به دنیا آمد و در ۸۱ سالگی در تهران درگذشت. او در جوانی به حزب توده پیوست و درگیر سیاست شد. بعد از کودتای ۲۸ مرداد دستگیر و شش ماه زندانی شد. فعالیت‌های سیاسی تاثیر زیادی بر جهان‌بینی و در نتیجه آثار او گذاشت. او در نوشتن بیشتر خود را درگیر رمان کرد و بهترین کتاب های احمد محمود رمان‌هایش هستند.


احمد محمود در سال ۱۳۳۳ نخستین داستان کوتاهش به نام «صب می‌شه» را در مجله امید ایران منتشر کرد، و در سال ۱۳۳۸ اولین مجموعه داستانش به نام «مول» را با سرمایه شخصی به چاپ رساند. اما انتشار رمان همسایه‌ها او را به شهرتی رساند که توانست به صورت تمام‌وقت به نویسندگی بپردازد.

محمود داستان‌هایش را در سبک رئالیسم اجتماعی می‌نوشت و به عنوان پدر داستان‌نویسی اجتماعی شناخته می‌شود. فضای داستان‌هایش کاملا بومی است اما جنوبی جهان‌شمول را ترسیم می‌کند. در این مقاله بهترین کتاب های احمد محمود را معرفی کرده‌ایم.

همسایه‌ها
«همسایه‌ها» معروف‌ترین اثر و از بهترین کتاب های احمد محمود، رمانی‌ست که چنان با اقبال مواجه شد که بعد از آن محمود توانست به آرزوی دیرینه‌اش برسد. یعنی بنشیند در خانه و فقط بنویسد.

این رمان  داستان جوانی اهوازی به نام «خالد» را روایت می‌کند. خالد در گیر و دار کودتای ۲۸ مرداد و ملی شدن صنعت نفت وارد سیاست می‌شود. در میان فعالیت‌های سیاسی‌ عشقی برای او اتفاق می‌افتد. او با مسائل عشقی و سیاسی خود درگیر است که به زندان می‌افتد.

 

نگارش این رمان از سال ۱۳۴۲ شروع شد و در بهار ۱۳۴۵ به پایان رسید و در سال ۵۳ توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شد اما کمی بعد توقیف شد و دوباره بعد از انقلاب مجوز چاپ گرفت. اما چند سال بعد دوباره در دام سانسور افتاد و چاپ آن به صورت غیرقانونی انجام شد. این کتاب یکی از پر تیراژترین رمان‌های فارسی است.

داستان یک شهر
«داستان یک شهر» در سال ۱۳۵۸ منتشر شد و در واقع ادامهٔ داستان همسایه‌هاست که البته اشاره‌ای به آن نشده است. داستان دقیقا از جایی شروع می‌شوذ که همسایه‌ها تمام شده است یعنی بعد از کودتای ۲۸ مرداد. خالد، راوی داستان که در پایان همسایه‌ها به زندان افتاده بود حالا تبعید شده است و داستان تبعیدش را روایت می‌کند.

بازه‌ٔ تاریخی کتاب، از دورهٔ وقوع کودتا تا پاکسازی افسران حزب توده توسط ارتش شاهنشاهی است. احمد محمود در این کتاب هم مثل همسایه‌ها اشاره‌ مستقیمی به وقایع تاریخی و سیاسی کشور ندارد و فقط بازتاب آن را در زندگی مردم طبقهٔ پایین اجتماع نشان می‌دهد. البته این نیت در بخشی از رمان فراموش می‌شود و نویسنده بازداشت و اعدام افسران توده را در کتاب شرح می‌دهد.

زمین سوخته
«وقتی خبر کشته شدن برادرم را در جنگ شنیدم، از تهران راه افتادم رفتم جنوب. رفتم سوسنگرد، رفتم هویزه. تمام این مناطق را رفتم. تقریباً نزدیک جبهه بودم. وقتی برگشتم، واقعاً دلم تلنبار شده بود. دیدم چه مصیبتی را تحمل می‌کنم. اما مردم چه آرام اند. چون تا تهران موشک نخورد، جنگ را حس نکرد. دلم می‌خواست لااقل مردم مناطق دیگر هم بفهمند که چه اتفاقی افتاده‌است. همین فکر وادارم کرد که زمین سوخته را بنویسم.»

 

زمین سوخته که حاصل تجربه شخصی احمد محمود از جنگ است در سال ۶۱ منتشر شد. برخی از منتقدین معتقدند زمین سوخته ادامهٔ همسایه‌ها و داستان یک شهر است.

داستان زمین سوخته روایتی است از جنگ ایران و عراق. خانوادهٔ راوی بعد از شروع جنگ از اهواز مهاجرت می‌کنند اما دو برادرش «خالد» و «شاهد» به اقتضای شغل‌شان مجبور می‌شوند که در شهر بمانند.


مدار صفر درجه
رمان سه جلدی احمد محمود با نام مدار صفر درجه که به وقایع انقلاب اسلامی پرداخته بود در سال ۱۳۷۲ منتشر شد. این رمان که یکی از بهترین کتاب های احمد محمود است قرار بود جایزه ویژه هیئت داوران را از جشنواره بیست سال ادبیات داستانی دریافت کند که بنا به دلایلی این جایزه به محمود اهدا نشد.

رمان از زاویهٔ دیدی واقعی و بومی آغاز می‌شود. یک روز و نیم، شرجی در رود کارون، دو کوسه باهم حرکت می‌کنند و باله‌های گرده‌شان موازی هم همچون تیغی برنده آب کارون را می‌شکافد. «بابان» را که در گرما تن به آب سپرده شکار می‌کنند. این صحنهٔ آغازین، نخستین ضربه را به خواننده می‌زند و او را دنبال خط سیر داستان می‌کشاند.

داستان خانواده‌ای که پدر (نوذر) در تظاهرات خیابانی هنگامهٔ اوج‌گیری جنبش ملی کشته شده، پسر بزرگ (برزو) ناخلف است و در آغاز داستان نان‌آور خانه (بابو) خوراک کوسه‌ها شده است. خانواده‌ای آسیب‌دیده از لایه‌های فرودست جامعه که مادر (خاور) باید زندگانی فرزندان را سرآوری کند. با مرگ بابان (بابو)، برادر کوچک‌تر (باران) که کلاس دوم دبیرستان است، تحصیل را رها می‌کند و در سلمانی «یارولی» شاگردی می‌کند.

 

درخت انجیر معابد
آخرین رمان چاپ شدهٔ احمد محمود با نام درخت انجیر معابد در سال ۱۳۷۹ منتشر شد و موفق به دریافت جایزهٔ بهترین رمان در دورهٔ اول جایزهٔ هوشنگ گلشیری شد.

موضوع داستان درختی است به نام انجیر معابد، که در مناطق جنوب ایران رشد می‌کنند و ریشه‌های هوایی و پیش رونده دارد. در فرهنگ مردم ایران این درخت درختی مقدس است. داستان از آنجایی شکل خاص به خود می‌گیرد که در تلاشی برای قطع کردن درخت، از آن خون جاری می‌شود. داستان حول و حوش اعضای خانواده‌ای می‌گذرد که این درخت در منزل آنان قرار دارد.

از ویژگی‌های منحصربه‌فرد این رمان که آن را تبدیل به یکی از بهترین کتاب های احمد محمود کرده است نوع خاص حرکت در زمان است که با استفاده از عوامل مشترک در گذشته و حال انجام می‌شود و خواننده گاهی اوقات دقیقاً نمی‌داند در چه ظرف زمانی قرار دارد. همچنین تعداد بالای پرسوناژ (۲۴۰ شخصیت که حدود ۶۰تای آن‌ها نقش مستقیم در رمان دارند) از ویژگی‌های دیگر این رمان است.


احمد محمود، نویسندهٔ ممیزی‌ها
محمود دربارهٔ انتشار داستان‌هایش گفته: «تاکنون همهٔ آثارم تقریباً به چاپ چندم رسیده‌اند؛ اما همیشه برای کسب جواز انتشار آثارم با دستگاه سانسور دولتی درگیری داشته‌ام. این درگیری موجب شده که سال‌ها هیچ اثری از من چاپ نشود.»

او با وجود دستگاه سانسور که همیشه انتشار آثارش را تحت‌الشعاع قرار می‌داد هم‌چنان به نوشتن ادامه داد و آوازه‌اش تا آن سوی مرزها رفت. او بعد از گیر کردن رمان همسایه‌ها در ادارهٔ سانسور شاهنشاهی و ارشاد جمهوری اسلامی در جایی از یادداشت‌های روزانه‌اش نوشت: «واقعاً که نویسنده تو مملکت ما باید پوستش از پوست کرگدن کلفت‌تر باشد تا بتواند به نوشتن ادامه بدهد.»