.
نام نویسنده: افسانه فرقدانی

 قصه تلخ رمان همسایه‌ها اثر احمد محمود، داستانی است پر آب چشم. مجله در نظر داشت تا در ماه‌های پایانی سال، لیستی از کتاب‌­های پرفروش سال ۹۹ را معرفی کند و نگاهی به محتوا و مضامین این کتاب­‌ها بیاندازد تا اندکی روشن شود که خوانندگان کتاب در این سال بیشتر به چه موضوعاتی در بین کتاب‌­ها علاقه نشان داده‌­اند؛ این انتخاب‌­ها بیشتر از میان موضوعات سیاسی است یا اجتماعی؟ این روزها مردم بیشتر به تاریخ اهمیت می­‌دهند یا کتاب‌­های روانشناسی را مد نظر قرار داده‌­اند؟ یا این­که ادبیات در صدر انتخاب‌­های خوانندگان است و سرگرم‌شدن و اندک زمانی از دغدغه مشکلات فاصله‌گرفتن، انتخاب آن­ها بوده است؟ و ببینیم که آیا آن­طور که ناشران فکر می‌­کنند کتاب‌­های ترجمه‌­ای ادبیات همچنان پرفروش­‌تر از کتاب‌­های تألیفی ادبیات است یا نه؟ در این گشت و گذار برای گرفتن آمار از کتاب­فروشی‌­ها و ناشران به نتیجه­‌ای شگفت‌انگیز دست یافتیم که موجب شد مطلبی را به این موضوع اختصاص دهیم.

آمار تیراژ کتاب که در ده سال اخیر و مشخصا در دهه ۸۰ از ۱۶۰۰ نسخه به ۱۱۰۰ و ۵۰۰ و ۷۰۰ نسخه رسیده است و در بهترین حالت برای کتاب­‌های پرفروش که اغلب در گروه سنی کودکان و نوجوانان است، به ۲۰۰۰ نسخه می‌­رسد، درباره یک کتاب استثناء شده است و تیراژ آن فاصله زیادی با تیراژ معمول کتاب‌­های دیگر گرفته است که آن هم، کتابی است که چاپ آن ممنوع است و هنوز وضعیت نامعلومی دارد. کتابی که به قفسه ادبیات تعلق دارد و مؤلف آن یک نویسنده ایرانی است. این کتاب «همسایه­‌ها»، مشهورترین اثر احمد محمود است که پرفروش‌­ترین کتاب سال ۹۹ و البته قابل حدس است که پرفروش­‌ترین کتاب سال‌­های اخیر بوده باشد. کتابی که نه در کتاب­فروشی‌­ها، که  در بساط دست­فروشی‌­های تقریباً تمام دست­فروشان پیاده­‌روهای خیابان انقلاب به چشم می­‌خورد و شگفتا که به طرفه‌­العینی موجودی دست­فروشان تمام می‌­شود. کتابی که نه کمیاب است و نه نسخه­‌ای قدیمی در بساط دست­فروشان، بلکه نسخه افست آن به­‌طور مستمر در تیراژ بالا چاپ می‌­شود.

سرگذشت رمان همسایه‌­ها

احمد محمود همسایه‌ها را پس از سه سال در ۱۳۴۵ به پایان رساند، اما بنا به دلایلی نتوانست آن را منتشر کند و تنها بخش­‌هایی از آن را در مجلات فردوسی و جنگ جنوب به چاپ رساند. بنابراین سرنوشت چاپ رمان همسایه‌­ها تا سال ۱۳۵۳ در محاق ماند تا این­که انتشارات امیرکبیر آن را در همان سال منتشر کرد و از همان چاپ نخست با استقبال بی­‌شمار خوانندگان روبه‌­رو شد. اما این رمان بلافاصله توقیف شد و تا سال ۱۳۵۷ یعنی سال پیروزی انقلاب اسلامی اجازه چاپ نیافت. سال ۱۳۵۷ همسایه‌­ها با تیراژ بالا و به گفته خود احمد محمود، در ۲۵۰ هزار نسخه به چاپ رسید که البته همان زمان دست­‌های سودجو وارد میدان می­‌شوند و شروع به انتشار زیرزمینی این کتاب می‌­کنند. احمد محمود تیراژ امیرکبیر را ۱۰۰ هزار نسخه اعلام کرده که بابت آن حق تألیف دریافت کرده و مابقی را متعلق به چاپ زیرزمینی عنوان کرده است. بنا به گزارش ایسنا، محمد بهارلو این رقم را ۱۵۰ هزار نسخه و محمدرضا جعفری، فرزند عبدالکریم جعفری ۵۰ هزار نسخه اعلام کرده­‌اند. فارغ از این­که کدام­یک از این ارقام می‌­تواند درست باشد، اما حتی رقم ۵۰ هزار نسخه در مقایسه با جمعیت ۳۰ میلیونی دهه پنجاه ایران و تیراژ ۷۰۰ نسخه‌­ای این روزها در مقایسه با جمعیت ۸۰ میلیونی ایران، حساب را دستمان می‌­دهد. اما قصه «همسایه‌­ها»ی پرطرفدار پایان خوشی نداشت؛

داستان مبارزه یا قصه­‌ای مستهجن؟

سال ۱۳۵۹ در حالی‌­که تنها ۲ سال از آزاد شدن چاپ همسایه‌­ها می‌­گذشت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطالب آن را مستهجن اعلام کرد و جلوی چاپ آن گرفته شد و همچنان ماجرای توقیف آن بدون رسیدگی ادامه دارد. قصه همسایه­‌ها، جوانی به­نام خالد را پیش از کودتای ۲۸ مرداد و دوران تلاش و مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت را روایت می‌­کند. حوادث این رمان در شهر اهواز اتفاق می­‌افتد. خالد در طول رمان ماجراهای زیادی را از سر می­‌گذراند و پایش کم کم به مسائل سیاسی باز می‌­شود و زندگی‌­اش روند و رنگ و بوی سیاسی می­‌گیرد، اما در این گیر و دار خالد عاشق دختری می‌­شود و دوراهی انتخاب میان عشق و آرمانش، بحران قصه را می‌­سازد.


اکنون نزدیک به چهل سال است که چاپ رمان همسایه‌­ها یعنی مشهورترین اثر احمد محمود ممنوع است. ممنوعیت این رمان بین سال­‌های ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ کاملا مشخص است؛ یعنی قصه جوانی که به طیف مخالفان شاه پیوسته و مبارزات نهضت ملی برای ملی شدن صنعت نفت و بسیاری آرمان­‌های دیگر را روایت می‌­کند، خوشایند دستگاه حکومت پهلوی نبوده است. اما اکنون که سریال‌­ها و فیلم­‌های سینمایی درباره آن دوران ساخته می‌­شوند و هیچ­گونه ممنوعیتی هم ندارند، توقیف چاپ این رمان را با پرسش­‌های زیادی روبه­‌رو می­‌کند. اگر کلمه یا پاراگرافی مستهجن باشد که می­‌تواند حذف شود و اگر این کتاب به­‌واقع ممنوع است، چه­‌طور ممکن است نسخه­‌های افست آن به فراوانی روی بساط دست­فروشان باشد و بدون هیچ مشکلی به فروش برسند؟ و موضوع مهمتر آن­که، این تیراژ بالا و همیشگی این کتاب، کجا و به دست چه کسانی اتفاق می­‌افتد که هرگز شناسایی نمی‌­شوند و توقیف نمی‌­شوند؟ اگر چه اکنون هیچ آمار دقیقی از تیراژ این کتاب در دست نیست، اما پرس و جویی سرسری از دست­فرشان روشن کرد که آمار فروش کتاب به­‌طور متوسط ۲ تا ۳ نسخه در روز است. با یک حساب سرانگشتی می‌­توان به حدود آماری که احمد محمود داده است، رسید. این آمار یعنی این­که هر نسلی پس از نسل دیگر، همچنان همسایه‌­ها را می‌­خواند و آمار خوانندگان آن با وجود معضلات چاپ و نشر و ورود فضای مجازی به روزمرگی مردم، همچنان ثابت مانده است. اما نکته جالب توجه این است که هیچ کشوری نمی­‌تواند حق کپی‌رایت پرفروش­‌ترین رمان ایرانی را بخرد و ترجمه و منتشر کند. و طنز تلخ این قصه این است که با چنین تیراژی، نویسنده‌­اش می‌توانست در آسایش و رفاه زندگی کند، اما احمد محمود در فقر و تنگدستی چشم از جهان فرو بست و روزهای آخر عمرش در بیمارستان گفت که اگر یک بار دیگر زندگی کند، هرگز ادبیات را برنمی‌­گزیند، شاید بتواند قبض آب و برقش را پرداخت کند(نقل به مضمون). حالا پرفروش‌­ترین کتاب سال با حساب و آماری میدانی، کتابی ممنوع است و روشن نیست که سود حاصل از فروش آن، به جیب چه کسی می­‌رود.