احمد اعطا یا همانطور که همگی با نام احمد محمود میشناسیم، برای نوشتن راه دشواری را طی کرد. دشواریهایی که تا پایان زندگی همراهش بود. با وجود این دشواریها دهها رمان و داستان کوتاه نوشت. در این میان ماجرای چاپ و انتشار کتاب همسایهها، خود داستانی جالب و خواندنی است. شاید کمتر داستان فارسی مثل همسایهها مورد مقبولیت هم خوانندگان و هم اهالی ادبیات قرار گرفته باشد. کتابی که آخرین چاپ رسمی آن به سالهای اوایل انقلاب برمیگردد.
احمد اعطا که با نام احمد محمود شناخته میشود در دی ماه سال 1310 در اهواز متولد شد. دوران مدرسه را در اهواز گذراند و بعد به دانشکده افسری رفت و جزو گروهی از دانشجویان دانشکده بود که بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 بازداشت شدند. بعداز آزادی از زندان هم مدتی را در جزیرهها و بنادر خلیج فارس در تبعید به سر برد.
همزمان آثارش در مطبوعات به چاپ میرسید و اولین مجموعه داستانش با نام مول سال 1336 منتشر شد.
احمد محمود نوشتن رمان همسایهها را از سال 1342 آغاز کرد و در سال 45 به پایان رساند. نسخه خطی اولیه آن شامل چند دفتر دویست برگی قطع خشتی میشد. آن زمان ساکن اهواز بود و چند صفحه از رمان را به عنوان قصه کوتاه با نام دو سر پنج در نشریه جنگ جنوب چاپ کرد.
بعد از آن به تهران آمد و بخشهایی دیگر از رمان را در نشریه پیام نوین به چاپ رساند. چند تکه دیگر از همسایهها نیز در سال 46 در مجله فردوسی منتشر شد و سرانجام محمود تصمیم گرفت با بازنویسی نهایی کار آن را به چاپ برساند.
گرچه تا آن موقع چند داستان کوتاه از او به چاپ رسیده بود، اما امیدی به انتشار این رمان نداشت. اولین بار پیشنهاد چاپ آن را به نشر بابک داد که تا آن موقع چند مجموعه داستان کوتاه هم از او منتشر کرده بود، با این شرط که ابتدا چهارهزارتومان در زمان امضای قرارداد دریافت کند اما ناشر روی خوش نشان نداد و محمود کتاب را پس گرفت.
تا اینکه در دیداری با ابراهیم یونسی (که او را از دوران بازداشت بعد از کودتا میشناخت) صحبت این کتاب مطرح شد. یونسی داستان را خواند و پسندید و نظراتی داد و با رضا جعفری برای چاپ آن توسط انتشارات امیرکبیر صحبت کرد. جعفری هم رمان را پسندید اما نگران بود و کتاب را در دورانی که تیراژ معمول کتابها سه هزار نسخه بود، فقط در هزار نسخه چاپ کرد.
کتاب در سال 1353 چاپ شد اما توزیع آن توسط اداره سانسور شاهی متوقف شد. سرانجام با صحبتها و کمکهای ابراهیم یونسی کتاب از سانسور آزاد شد و به سرعت به فروش رفت. اما سازمان امنیت جلوی چاپ دوم آن را گرفت.
در اوایل سال 1357 با تغییراتی که در کشور درحال ایجاد بود، امیرکبیر همسایهها را در یازده هزار نسخه منتشر کرد. امیرکبیر بلافاصله چاپ دیگری از کتاب را این بار با تیراژ 22هزار نسخه به چاپ رساند اما در همین فاصله کتاب به شکل غیرقانونی و با چاپ افست در بازار توزیع شده بود. گرچه بازهم تمام نسخههای چاپ شده توسط امیرکبیر به فروش رفت اما از آن طرف چاپ قاچاق کتاب هم ادامه داشت و گویا 40 هزار نسخه چاپ افست منتشر شده بود.
احمد محمود میگوید: «جعفری مدیر امیرکبیر گفت میخواهد 23 هزارجلد جیب پالتویی چاپ کند، با قیمتی ارزانتر از چاپ قبلی تا شاید با نسخهی افست مبارزه کرده باشد. قبول کردم. من من کرد و گفت اما حق التألیف را باید نصف کنی. گفتم چرا؟ گفت برای اینکه زیاد چاپ میکنم. گفتم آخر زیاد که چاپ میکنی زیاد هم میفروشی. استدلال کرد؛ گفتم اصلاً 5هزارنسخه چاپ کن. فرصتی آن هم به حق برایم پیش آمده بود. دلیل نداشت از حق التألیفم برای ناشر صرف نظر کنم. قبول کرد. با همان 20درصد 33هزار نسخه چاپ کند و چاپ کرد.»
بعد از مصادره امیرکبیر توسط دولت، رضا جعفری نشر نو را تأسیس کرد و احمد محمود قرارداد کتاب همسایهها را با امیرکبیر فسخ کرده و کتاب را در اختیار نشر نو گذاشت. نشر نو ابتدا دو رمان جدید احمد محمود با نامهای داستان یک شهر و زمین سوخته را به چاپ رساند اما وقتی تصمیم به چاپ رمان همسایهها گرفت، از آن جلوگیری شد.
با این وجود رمان همسایهها همچنان به طور غیرقانونی تکثیر و فروخته میشد و میشود. ترجمهای از این کتاب در شوروی سابق هم منتشر شده بود.
احمد محمود تا زمان انقلاب همزمان به کار اداری و مطالعه و نوشتن میپرداخت اما بعد تصمیم گرفت از کار اداری دست بکشد و تمام وقتش را صرف نوشتن کند. نتیجه این کار خلق رمانهای بعدی او با نامهای داستان یک شهر، زمین سوخته، دیدار، مدار صفر درجه، درخت انجیر معابد و آدم زنده بود.
او کتاب آدم زنده را ابتدا به عنوان مترجم منتشر کرد و نام نویسنده کتاب را ممدوح بن عاطل ابونزال گذاشت و داستانش درباره حکومتی فاسد در بغداد بود. در جشنواره 20 سال ادبیات داستانی در ایران که در سال 1376 برگزار شد ابتدا قرار بود جایزه ویژه هیئت داوران به کتاب درخت انجیر معابد اهدا شود که به دلایلی انجام نشد اما این کتاب بعداً جایزه بهترین رمان در دوره اول جایزه هوشنگ گلشیری را گرفت. جایزه غیردولتیای هم با نام احمد محمود از سال 1396 توسط گروهی از داستاننویسان معاصر راه اندازی شد که تاکنون سه دوره آن برگزار شده.
محمود درباره تجربه نوشتن همسایهها در مقایسه با سایر آثارش میگوید: «اگر از همسایهها حرکت کنیم و برسیم به مدار صفر درجه میبینیم که همسایهها را بیشتر با نوعی غریزه و کمتر با شناخت داستان نوشتهام.»