داستان کتاب «چاه به چاه» نوشته رضا براهنی، در اواسط دهه ۵۰ در زمان محمدرضاشاه پهلوی اتفاق میافتد؛ حمید پسری است که در سپاه دانش کار میکرده و حالا به زندان افتاده است. او برای کمک خرجی خانوادهاش یک تپانچه قدیمی مربوط به دوران میرزا کوچک خان را به یک نفر میفروشد. در طول داستان متوجه میشویم دلیل زندان افتادن حمید این است که با آن تفنگ تروری صورت گرفته و حمید از آن بیخبر است و حالا در زندان ساواک به سر میبرد و از او بازجویی میشود. شروع داستان، آشنایی حمید با فرد زندانی به اسم دکتر است. دکتر یکی از زندانیهای سیاسی و سرشناس است که عقاید مخالف رژیم شاهنشاهی دارد. بیشتر جملات و حرفهای بزرگ و پر مفهوم کتاب از زبان دکتر است...بخشهایی از داستان در اتاق تمشیت و به شکنجه میگذرد. کتاب به جهتی توصیف و شرح اوضاع زندان ها و شکنجههای ساواک و پیشنهاد همکاریهای آنها را نشان میدهد. داستان کتاب چاه به چاه یک انسجام واحد به شکلی که انتظار داشته باشید را ندارد. یک داستان کاملا ساده بدون هیچ پیچیدگی و شاید صرفا با یک مجموعه از حرفهای زیبا از زبان قهرمان داستان. مثلا جایی از کتاب با جزئیات صحنه ناخن کشیدن ساواک مواجهاید که براهنی در توصیف چیزی کم نگذاشته که این تبحر او را در توصیفات دقیق نشان میدهد.