کتاب «بودن» اثر یرژی کاشینسکی درباره یک باغبان بینام و نشانی به نام چنسی است که از بچگی در خانه یک پیرمرد پناه داده شده و باغبانی کرده است. شخصیت اول کتاب یعنی چنسی راوی کتاب نیز می باشد. چنسی بچه یتیمی بوده که مادرش را از دست داده بود و هیچ کس به او نگفته بود که پدرش چه کسی است. پیرمرد که صاحب کارش بود او را از بچگی درخانهاش پناه داده بود و کار چنسی حضور در باغ و مراقبت از گیاهان و درختان بود. چون به دنیا آمدنش اتفاقی بود اسمش را چنس گذاشته بودند. چنسی هیچ گاه از آن خونه بیرون نرفته، چیزی نخوانده، چیزی ننوشته و در واقع هیچ وقت نتوانسته بود این تواناییها را به دست بیاورد و تنها راه ارتباطی اش با دنیای خارج تلویزیون کوچک اش بود و حالا با مرگ صاحب کارش مجبور است دنیای کوچک خودش را ترک کند و وارد دنیایی بشود که هیچ رد و نشانی از آن ندارد. در این میان پای او اتفاقی به خانه ی یکی از سیاستمداران بزرگ و مورد علاقه رئیس جمهور باز می شود و این تازه شروع داستان کتاب است.