کامیار عابدی میگوید: در دهههای اخیر شعر در مجموعهای شخصیتر تعریف شده و توانایی تاثیرگذاری فرهنگی و اجتماعیاش ضعیف یا محدود شده است.
این منتقد و پژوهشگر ادبی که در آستانه روز جهانی شعر (۲۱ مارس) منتشر میشود، درباره وضعیت شعر در سال ۱۴۰۲ اظهار کرد: متاسفانه به سبب وضعیت نامناسب نشر کتاب و ریزش تدریجی مخاطبان که تا حدودی به وضعیت نامناسب اقتصادی برمیگردد، از شعر شاعران جوان یا کمتر شناختهشده استقبال چندانی نمیشود و انتشار دفتر شعر این گروه از شاعران فقط با حمایت خانواده یا دوستان ادبی این شاعران امکانپذیر است. البته شاید شمار بسیار زیاد شاعران هم به این موضوع دامن زده باشد.
او در ادامه گفت: در دهههای اخیر هرچه جلوتر آمدهایم شعر در مجموعهای شخصیتر تعریف شده و توانایی تاثیرگذاری فرهنگی و اجتماعیاش ضعیف یا بسیار محدود شده که با توجه به پیشینه شعر بهعنوان هنر ملی ایرانیان موقعیت قابل تمجیدی نیست.
عابدی در ادامه با اشاره جایزههای ادبی، گفت: البته برخی جشنوارهها و بنیادهای جایزه ادبی در حوزه شعر نیز فعالند اما به نظر میرسد اغلب این جایزهها از تاثیرگذاری لازم و کافی در حوزه شعر بیبهره یا لااقل کمبهرهاند و صرف نظر از موارد استثنا، بیشتر دفترها و مجموعههایی که جایزه دریافت کردهاند به سرعت فراموش شدهاند. به نظرم باید این موضوع تبیین و آسیبشناسی شود که از نظر زیباییشناسی و جامعهشناسی و روانشناسی چرا چنین است.
این پژوهشگر با بیان اینکه روزنامهها و مجلههای فرهنگی رغبت چندانی برای انتشار شعر ندارند، اظهار کرد: تنها رسانه چاپی و جدی شعر در حال حاضر مجله «وزن دنیا» است که از سال ۱۳۹۸ کار خودش را شروع کرده و امکانی است برای دیدار و عرضه آثار و آشنایی با شاعرانی از سراسر کشور. این مجله در اقدامی که به نظرم بسیار متهورانه بود، یک شماره را به شعر چپ اختصاص داد که بسیار جالب توجه بود. متهورانه از این بابت که در دو دهه اخیر به تدریج جو ضدچپ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی گستردهای در ایران شکل گرفته و دامنهاش تا ادبیات هم کشیده شده است اما دستِکم از نظر ادبی میدانیم که با نادیده گرفتن شعر و ادبیات چپ از فرهنگ معاصر ایران چیز چندانی از شعر معاصر باقی نمیماند.
عابدی در ادامه درباره خبرهای خوب و بد حوزه ادبیات در سال ۱۴۰۲ به درگذشت شاعران و ادیبانی که در این سال از دنیا رفتند، اشاره کرد و گفت: احمدرضا احمدی (متولد ۱۳۱۹) شاعر سرشناس شعر سپید است که شعرش موافقان و مخالفانی داشت و با وجود این به سبب ورود به قلمرو رومانتیسیسم در دهههای اخیر بر مخاطبان او بسیار افزوده شده بود. درباره او در مقالهای نسبتا مفصل که در شماره ۱۴۲ مجله «نگاه نو» نوشتم، کوشیدم تا حدی از موقعیت شعری و ادبی او در ادبیات معاصر فارغ از ستایشها و نکوهشها یاد کنم.
او افزود: شاپور جورکش (متولد ۱۳۲۹) شاعر دیگری است که در سال ۱۴۰۲ از دنیا رفت؛ او شاعری نواندیش و منظومهسرا بود و علاوه بر آن در حوزه نقد ادبی با تالیف کتابهایی درباره نیما و هدایت به دستاوردهای خاصی رسیده بود. جورکش در دوره متاخرتر از نقد ادبی به سمت نقد اجتماعی- تاریخی گرایش یافته بود. شمس آقاجانی ( متولد ۱۳۴۷) که از شاعران نحله زبانی دهه ۷۰ بود اما در دوره اخیرتر از آن نوع شعر تا حدی فاصله گرفته و در حوزه تحلیل شعر هم بسیار فعال بود.
عابدی در ادامه یادکرد از شاعران درگذشته گفت: علیرضا شجاعپور (متولد ۱۳۲۱) شاعر شعر سنتی با گرایش ملی که فقط یک بار ایشان را به طور اتفاقی همراه با همایون خرم، موسیقیدان دیده بودم و میهندوستان شعرهایش را بسیار دوست داشتند. کاوه گوهرین (متولد ۱۳۳۴) که علاوه بر شعرگویی، به ویژه در حوزه شعر کوتاه، در گردآوری شعر و نثرهای خسرو گلسرخی در سه جلد کوشایی زیادی نشان داد.
او ادامه داد: واصف باختری (متولد ۱۳۲۱) شاعر توانا و نوآوری از افغانستان که در دورهای پرتلاطم زیست و غزلهایش همواره مرا به یاد توانمندی حسین منزوی در غزلسرایی میانداخت. ابراهیم گلستان (متولد ۱۳۰۱) که شاعر نبود اما در شماری از داستانهایش نثر و ایقاع شاعرانه دلپذیری دیده میشود و از بابت دوستی با فروغ فرخزاد هم برای دوستداران شعر اهمیت دارد. دکتر محمد غلامرضایی (متولد ۱۳۳۱) استاد ادبیات فارسی در دانشگاههای یزد و شهید بهشتی که کتابهایی خواندنی در حوزه شعر غنایی و سبکشناسی از او منتشر شده بود.
این پژوهشگر سپس گفت: دکتر بهرام مقدادی (متولد ۱۳۱۹) استاد بسیار فرهیخته ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران که مقالهها و کتابهای بسیار خوبی در حوزه ادبیات معاصر ایران و جهان تالیف کرد. دکتر امیربانو کریمی (متولد ۱۳۱۰) استاد ادبیات فارسی در دانشگاه تهران و فرزند امیری فیروزکوهی که شاید از نخستین استادانی بود که از سبک هندی و صائب تبریزی در دانشگاه سخن گفت و در این زمینه تدریس کرد. کاظم شیعتی (متولد ۱۳۲۹) که غزلسرای خوبی از شیراز بود و ظاهرا فقط یک دفتر از او به نام «شیراز خمار» منتشر شده است. علی نظمی تبریزی (متولد ۱۳۰۶) از شاعران و ادیبان توانایی که بر ادبیات کهن مسلط بود و در سرودن ماده تاریخ تبحر خاصی داشت. عبدالله صمدیان (متولد ۱۳۲۵) شاعر و عکاس که فضاهای مختلفی را در شعر تجربه کرده بود و در این اواخر به نوعی شعر- اندیشه یا گزینگویه تمایل یافته بود. تا جایی که یادم می آید، شاعران دیگر مانند عدنان غُریفی (مترجم و نویسنده)، علی عبدلی (محقق)، حسین دیلم کتولی، علیرضا فراهانی، محمدرضا همتیار، تیمور گورگین (روزنامهنگار)، و شاعران افغانستانی و تاجیکستانی مانند عبدالکریم تمنا هروی، محمد صادق عصیان، اسدگلزاده بخارایی و چند تن دیگر هم امسال درگذشتند.
او یادآور شد: محمدعلی اسلامی ندوشن (متولد ۱۳۰۴) که سال ۱۴۰۱ در کانادا درگذشت بنا بر وصیتش در نیشابور و در جوار خیام به خاک سپرده شد؛ این نکته احتمالا برای بسیاری از اهل ادب درسآموز است که ادیبی مانند اسلامی ندوشن که تجربه شاعری هم داشت ترجیح داد نه در شهری که در آن زندگی کرد (تهران) یا زادگاهش (نُدوشن یزد)، بلکه در شهری که فشردهای از تاریخ ایران میدانست و در جوار شاعری که عمیقا دوستش داشت بیارامد.
عابدی همچنین در ادامه سخنانش به بزرگداشتهایی برای شمس لنگرودی، سیدعلی صالحی و محمود معتقدی اشاره کرد و یادآور شد: همچنین سالگرد درگذشت امیرهوشنگ ابتهاج در خانه فرهنگ گیلان (رشت) گرامی داشته شد که من نیز در این مراسم چند کلمهای درباره موقعیت شعری ه.ا. سایه سخن گفتم. در این نشست پس از حدود سه دهه دیداری با شاعر نوگرا و سرشناس رشت، علیرضا پنجهای دست داد. نشستی هم با یاد نیما در کتابفروشی راوی تجریش برگزار شد که علاوه بر تجدید دیدار با حافظ موسوی، شاعر شناختهشده همروزگارمان در دوره پساکرونا، دیداری با شاعر و نویسنده فروتن حسن عالیزاده هم برای اولینبار رخ داد. همچنین نشست نقد و بررسی حدود چهار دهه شاعری پوران کاوه نیز برگزار شد که در این نشست هرمز علیپور و ناهید کبیری و احمد بیرانوند و من از چند زاویه به شناخت سرودههای خانم کاوه پرداختیم.
او سپس گفت: انجمنهای شعری در سال اخیر همچنان فعال بودند بهویژه نشستهای ماهانه گروه شعر معاصر از سوی شاعران و نویسندگان معاصر به ویژه فرهاد عابدینی و اسدالله امرایی برقرار بود اما از چند دوست شاعر شنیدم که انجمن غزل خانم تاجبخش با وجود چهار دهه فعالیت به سبب کسالت خانم تاجبخش نتوانسته است در دوره پساکرونا فعالیت کند، با وجود این، نشستهای مجازی شعر هنوز گستردهتر از نشستهای حضوری است.
او که کتاب «مروا نبیلی: شاعر و سینماگر» را سال ۱۴۰۲ منتشر کرده و گفتوگویی درباره این شاعر با ایسنا داشت، درباره کتابهایی که در حوزه نقد ادبی و شعری منتشر شده، گفت: «درباره تجدد ادبی» تألیف و گردآوری دکتر عیسی اَمَنخانی، استاد دانشگاه گلستان، شامل متنهایی درباره جدالها و بحثهای بسیار متنوع و خواندنی در زمینه سنت و تجدد همراه با شناختی از این موضوع در تاریخ ادبی معاصر، «شکفتن در مِه» تالیف و گردآوری مهدی خطیبی درباره آثار شعری محمد ذکایی هومن غزلسرا و ترانهسرای بسیار خوب که به سبب مهاجرت به ایالات متحده آمریکا در دهه ۶۰ الان برای نسل جدید ادبی به حد لازم و کافی آثارش شناختهشده نیست، «فرزندان آفتاب و باد» تالیف محمدرضا رهبریان، ویراست جدید و بسیار کاملتر کتابی درباره شعرهای تقدیمی احمد شاملو و نیز نامهای اشخاص در سرودههایش، «کافههای روشنفکری» تالیف احمد راسخی لنگرودی، درباره پاتوقهای فرهنگی و نقش آنها در ادبیات معاصر، «در طریق ادب» منتخبی از آرا و مقالههای دکتر سعید حمیدیان، استاد دانشگاه علامه طباطبایی که از معدود ادیبان دانشگاهی است که آثارش هم در حافظشناسی و هم در نیماپژوهی بسیار برجسته است.
عابدی ادامه داد: «کتاب منصور ملکی» گردآوری توکا ملکی، مجموعهای از نوشتههای خواندنی روزنامهنگار ادبی فقید و شریف و عاشق، «شاعران در جستجوی جایگاه» تالیف دکتر مسعود جعفری جزی، استاد دانشگاه خوارزمی و عضو پیوسته فرهنگستان، کتابی بسیار نکتهسنجانه درباره شاعران کهن و معاصر، «ادبیات معاصر ایتالیا» تالیف جولیو فرونی در دو جلد، ترجمه منوچهر سادات افسری که کتابی جامع و بسیار پراطلاع است، مجموعه آثار منظوم شکسپیر در سه جلد ترجمه دکتر امید طبیبزاده استاد زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و عضو پیوسته فرهنگستان، شامل «غزلوارهها»، «ققنوس و قمری و شکایت عاشق» و «ونوس و آدونیس و تجاوز به لوکرس» که مجلد اخیر شامل تحقیق بسیار خوبی درباره ارتباط «ونوس و آدونیس» شکسپیر و «زهره و منوچهر» ایرج میرزا نیز هست. باید یادآور شوم در اواخر زمستان هشت دفتر جدید از اشعار سنتی و نو از دکتر شفیعی کدکنی در قالب دو مجلد با نامهای «نامهای به آسمان» و «رباعیاتی از نیشابور» منتشر شد که مطمئنا برای دوستداران این استاد برجسته بسیار مغتنم خواهد بود.
او در ادامه به یادداشت خود با عنوان «ادیب شدن برای شاعر مفید است یا مضر؟» اشاره کرد و گفت: این نوشته و کتابشناسی مورد توجه شماری از دوستداران شعر قرارگرفت اما برخی دوستان یادآوری کردند که نام چند تن از شاعران مانند هادی خوانساری (با تالیف «تظاهرات تکنفره: بوطیقای همگرا و شعر»، ۱۳۸۷) و دکتر احمد بیرانوند («شرح حاشیه»، ۱۳۸۹ و «بوطیقای شعر حجم»، ۱۳۹۳) خالی است که انتقادشان صحیح بود. البته نام نبردن از برخی شاعران ادیب فقط ناشی از محدودیت تاریخی بود. مثلا از محمد آزرم، نویسنده مقالهها و کتابهای متعدد در حوزه شعر معاصر، فقط به این سبب نام برده نشده بود که او متولد ۱۳۴۹ است اما آن یادداشت فقط به شاعران ادیب متولد دهه ۱۳۵۰ به بعد میپرداخت.
کامیار عابدی در بخش پایانی سخنان خود بیان کرد: در برخی شهرهای کوچک ایران آثار شعری و ادبی و تاریخی و تحقیقی درخوری خلق میشود که به سبب دوری از مرکز شاید چندان دیده نشود. من موقعی که بسیار جوان بودم یعنی در اوایل دهه ۷۰ دو سال در شهرستان دشتی به مرکزیت خورموج سرباز- دبیر و البته در کنار آن کتابدار بودم و با شاعران و نویسندگان و ادیبان بسیار خوب و علاقهمندی در این شهر آشنا شدم که محمدرضا صفدری از آن میان بسیار شناختهشده است و متاسفانه دو شاعر از آن میان نیز به نامهای ایرج اسدی و سیدمحمدرضا هاشمیزاده در سالهای اخیر درگذشتند. اخیرا مجموعهای از کتابهای شعری و ادبی و تحقیقی این شهرستان به لطف یکی از محققان آن دیار به دستم رسید که دو مجموعه شعر از علی مرادی و سیداسماعیل بهزادی را شامل میشود و نیز سه کتاب تحقیقی درباره تاریخ شهرستان دشتی که به کوشش چند نفر از محققان منطقه مانند غلامرضا قربانی مقدم و سیدغلامحسین بهرسی و حمید زارعی و حسین ریشهرینژاد و شکیبا زارعی تالیف و تدوین شده است. علاوه براین، «فرهنگ واژگان گویش دشتی» که کار بسیار بزرگ و ریزبینانه و تطبیقی و ریشهشناختی و مهمی در چهار جلد است نیز به تازگی منتشر شده است. مولف این کتاب سیدکوچک هاشمیزاده (متولد ۱۳۲۴) از فرهنگیان قدیمی و باسواد و مورد احترام این دیار است و سالها برای تالیف این فرهنگنامه زحمت کشیده است و اکنون پیر فرهنگ و تحقیق شهرستان دشتی محسوب میشود. میخواهم بگویم افراد شاعر و ادیب و پژوهشگر فرهیخته و عاشقی در گوشه کنار ایران هستند که به سبب دوری از مرکز چندان دیده نمیشوند.