گفتوگو با دکتر فرزاد قائمی، شاهنامه پژوه و استاد زبان و ادب فارسی
محمد بهبودی نیا
ایران، سرزمینی است که با تاریخ و فرهنگ غنی خود، همواره موردتوجه و احترام جهانیان بوده است. ملیگرایی، میهندوستی، دفاع از مرزها در برابر تجاوز بیگانگان و ویژگیهایی از این قبیل را میتوان ازجمله خصلتهای برجسته هر ایرانی دانست که رد پای آن در ادبیات معاصر و کهن ما بهوضوح به چشم میخورد. شاهنامه فردوسی را میتوان یکی از نمونههای بارز روایت رشادتهای ایرانیان در برابر انیرانیان(دشمنان ایران) دانست. حکیم توس هرچند در اثر ماندگار خود از خرد و صبر بهعنوان شاخصههای اصلی پهلوانان ایرانی یاد میکند اما از روایت رشادتهای این پهلوانان در میدان نبرد نیز غافل نشده و صحنههای شگرفی را در قالب کلماتی ورزیده بیان میکند. برای شنیدن روایتهای مربوط به جنگ، صلح و همچنین خردورزی ایرانیان در نبردها و آن چه فردوسی در قالب نظم بیان کرده با دکتر فرزاد قائمی، شاهنامه پژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی گفتوگو کردهایم.
لطفاً مختصری درباره نگاه شاهنامه به ایران و ملیگرایی پهلوانان آن توضیح دهید.
درباره ایراندوستی و ملیگرایی در شاهنامه از جنبههای متفاوتی میتوان به این اثر جاودانه نگریست. اولین نکته این است که در دنیای جدید، ملیگرایی با دیدگاههای متفاوتی تعریفشده و نباید با دیدگاه ملیگرایی امروز به متون گذشته نگاه کرد. واژه ایران در شاهنامه بیش از 800 بار تکرار شده است. در این اثر ماندگار نام ایران برای پهلوانان و شاهان ایرانی واژهای مقدس است. البته باید توجه داشت که در شاهنامه واژه ایران در جغرافیای اساطیری و حماسی دو معنای متفاوت دارد که این دومعنا به ساختار سیاسی شاهنامه مربوط میشود، این ساختار، بیشتر از این که به ساختار سیاسی ساسانی نزدیک باشد به ساختار سیاسی اشکانیان نزدیک است. اشکانیان حکومتی ملوکالطوایفی داشتند که ترکیبی از دودمانهای متفاوت سهیم در کشور بود. در شاهنامه، انجمن زرنگار، بازتابی از وجود همین نوع حکومت است.
از حیث جغرافیا نیز مکانهایی که در شاهنامه وجود دارد هویت ملی ایران را معنا میبخشد بهعنوانمثال البرز در سنت ایرانی مرکز جهان است. ایران سرزمینی است که ریشه قداستش به آیین زرتشت برمیگردد. از همین حیث پهلوانان شاهنامه دفاع از این مرزوبوم را در تمام نبردهایشان تا پای جان ادامه میدهند.
اولین نبرد در شاهنامه میان فرزند کیومرث به نام «سیامک» و بچه دیوی به نام «خِزروان دیو» درمیگیرد و به علت آشنایی نداشتن سیامک با روشهای جنگ و نداشتن لباس رزم، سیامک در این نبرد به دست خزروان کشته میشود و کین خواهی او توسط هوشنگ اولین کین خواهی شاهنامه را شکل میدهد. این نبردها و کین ها تا آخرین نبرد مهم شاهنامه که تقابل رستم و فرخزاد و سپاه عرب است باهدف دفاع از جغرافیای مقدس ایران تداوم دارد.
لطفاً چند نمونه از نبردهایی را که در دفاع از ایران در شاهنامه آمده است، نام ببرید.
در شاهنامه نمونههای تقابل پهلوانان ایرانی با دشمنان ایران بسیار فراوان است و در تمام این تقابلها قهرمانان بر اساس احساسات ایران گرایی، جان خودشان را کف دست میگیرند تا ایران نصیب انیرانیان نشود. رستم مهمترین پهلوان ایرانی است و مواقعی که ایرانیان به بنبست میرسند حضورش بهعنوان نجاتبخش خاک ایران به چشم میخورد. هر وقت درفش اژدها وش رستم در افق پدیدار میشود امید ایرانیان به پیروزی قوت میگیرد. دیگر پهلوانان مانند گیو، اسفندیار و ... نیز نقش مهمی در دفاع از ایران دارند. داستان نبرد یازده رخ، داستان جنگ گرد آفرید و سهراب و تقابل هژیر با سهراب از نمونههای دیگر قابلذکر از نبردهای پهلوانان شاهنامه است.
درباره خردورزی و تدابیر دفاعی پهلوانان شاهنامه در برابر دشمنان هم توضیح دهید.
خردگرایی در شاهنامه یکی از اصول بنیادین است، البته باید به این نکته تأکید داشت که تکیهبر خرد در خارج از کتاب شاهنامه ویژگی روزگار زندگی فردوسی نیز هست و به همین دلیل در آثار رودکی، شهید بلخی، فردوسی و ناصرخسرو بر خرد تأکید شده است. فردوسی بهعنوان یک حکیم، در اثر ماندگار خود اهمیت ویژهای به خرد میدهد. رستم و همه پهلوانان ایرانی نیز در شاهنامه خردگرا هستند و مهمترین عامل قدرت این پهلوانان در دفاع خردمندانه آنها از ایران است. یکی از نمونههای بارز بهرهگیری از خرد و خردورزی ایرانیان در دفاع از میهن را در داستان گرد آفرید میبینیم که در این داستان گردآفرید با استفاده از خرد در مقابل سهراب، با کمانداری بینظیر خود نبرد را از دور مدیریت میکند. در دیگر داستانهای شاهنامه نیز شاهد این زیرکیها و خردورزیها در مدیریت نبرد هستیم.
در شاهنامه همیشه خرد جزو اولین امتیازات جنگجویان است. زمانی که رستم، ویژگیهای یک پهلوان را روایت میکند چهاراصل خرد، گوهر، هنر و فرهنگ را مهمترین ویژگیهای یک جنگجوی ایرانی میداند که در این میان خرد از اهمیت بیشتری برخوردار است.
از صلحطلبی و درعینحال، جدیت پهلوانان شاهنامه در دفاع از ایران چه می توان گفت؟
ایرانیان درعینحال که در دفاع از سرزمینشان لحظهای تردید نمیکنند و در مقابل حمله دشمن پا پس نمیکشند اما هرگز جویای هیچ جنگی نیستند و اگر هم پا در میدان جنگی میگذارند در پاسخ حملهای است که دشمن انجام داده است. هیچ نبردی در شاهنامه وجود ندارد که ایرانیان بهقصد تصرف سرزمینی یا به دست آوردن قدرتی، نبرد را آغاز کرده باشند. پهلوانان شاهنامه بعد از هر تجاوزی به خاک ایران به دل میدان میزدند و پس از پیروزی، بدون تصرف حتی یک وجب از خاک دشمن به ایران بازمیگشتند. آن ها به قداست مرزهای ایرانزمین همواره معتقد بودند. از این حیث در شاهنامه مردمان ایران همواره آشتی طلب و صلحجو هستند. در شاهنامه پیدرپی توصیههایی مبنی بر پرهیز از جنگطلبی وجود دارد و اگر درجایی پهلوانی مانند «بیژن» از سر جوانی در جنگجویی افراط میکند خردمندانی مانند «گیو»، «گودرز» و «رستم» او را به صبر و خرد هدایت میکنند یا اگر حتی شهریاری مثل کاووس در جنگجویی افراط میکند دیگرانی مانند «گودرز» و «پشوتن» به او هشدار میدهند. در شاهنامه جنگهای ایران همه برای دفاع از میهن یا کین خواهی و گرفتن انتقام کشتهشدگانی است که بهناحق به قتل رسیدهاند. نیک است بدانید طولانیترین نبرد شاهنامه پس از کشته شدن سیاوش و به کین خواهی او صورت میگیرد. برخی از نبردها هم برای نجات اسرایی است که در دست دشمن اسیرند.
همچنین،دربخشی از روایت پهلوانان شاهنامه، کیقباد بر صلحطلبی ایرانیان تأکید میکند وبه نیکویی خطاب به دشمنان ایرانزمین میگوید: «چنین داد پاسخ که دانی درست/ که از ما نبُد پیش دستی نخست».
احترام به مرزهای ایرانیان نیز از دیگر مواردی است که همه پهلوانان خطاب به انیرانیان تأکید کردهاند. صلحجوترین شخصیتهای شاهنامه ایرج و سیاوش هستند و ایرانیان در شاهنامه همیشه بر این نکته تأکیددارند که «زجنگ، آشتی بیگمان بهتر است».
البته این آشتی طلبی به معنای تن دادن به ذلت نیست و جان کلام حکیم توس این است که زندگی باشرافت از زندگی با ذلت بسی برتر است.