.
مروري بر «درام پاریس» نوشته ماری کرلی
انتشار : 1403/05/24

«درام پاریس» نوشته ماری کرلی داستانی در مرز رستگاری و جنون است. داستان اشراف زاده ای خودبین که در پیچ وخم روزگار در عشق ناکام مانده و تنها و طردشده به ورطه زوال و جنون می افتد. کرلی این رمان را بر مبنای مقطعی از تاریخ فرانسه نوشته است و ازاین رو آن را به مردم فرانسه تقدیم کرده است. از سرگذشت ماری کرلی اطلاعات سرراستی در دست نیست و ازاین رو در ابتدای رمان سرگذشت مختصری از او تدارک دیده شده با عنوان گویای «ماری کرلی پدیدآورنده این اثر شورانگیز کیست؟». کرلی را در تاریخ ادبیات انگلستان از داستان نویسان مبرز نیمه دوم قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم خوانده اند. سال تولد او معلوم نیست اما برخی کرلی را متولد 1855 می دانند. آن طورکه پیداست ماری از کودکی آرزو داشته موسیقی دان مشهوری شود و البته در جوانی نیز پیانیست ماهری بوده است، «ولی حادثه ای کوچک که عکس العمل شدید روحی داشته، او را از عالم موسیقی جدا کرده و به دامان نویسندگی انداخت. آن وقت بود که در نوشته های خویش از زندگی پراسرار خود سخن گفت. خویشتن را دختر پدری ایتالیایی و مادری اسکاتلندی معرفی کرد». او بعد از آنکه نخستین کتابش «هیئت قضات معبد» و بعد از آن، «عمر جاودانی» و «تلما» را نوشت شهرتی یافت و در انگلستان نامش بر سر زبان ها افتاد. مدتی بعد به پاریس رفت و در آنجا اقامت کرد و کتاب مشهورش «سرگذشت» یا «درام پاریس» را نوشت که در همان سال نخست صدها هزار نسخه آن فروش رفت. اما روحیات خاص کرلی قضاوت های متفاوتی را برانگیخت. «از آنجا که دختری فاضله و هنرمند بود کمتر با دیگران درمی آمیخت و معاشرت می کرد. همین انزواجویی و عدم آمیزش او با اشخاص موجب هزاران روایات نیک و بد درباره او شد. حتی عده ای از دشمنان او در سال های نخستین جنگ بین المللی علیه او تاخته و وی را متهم به میهن فروشی و خیانت به وطن کردند، در حالی که عموم مورخین درباره احساس شدید او به وطن خواهی تردیدی ندارند... او در سال های آخر زندگی از ارسال کتاب خود به انجمن های منتقدین ادبی خودداری می کرد. ازهمین رو حس تنفر صاحبان مجله و نقادان ادب را نسبت به خود برانگیخت. گروهی از آنان وی را زنی خودخواه و جاه طلب و گزاف گو نامیدند و بر آثار او بی رحمانه تاختند، ولی کسانی که در این میان بی طرفی پیشه خود ساخته بودند و میلیون ها خواننده او که در سراسر جهان آثار او را می خواندند همه به ذوق و نبوغ او آفرین می گفتند». ماری کرلی حدود هفتادواندی سال زندگی کرد و تا سال های آخر دست از نوشتن برنداشت و سرانجام، در 21 آوریل 1926 در حالی که بیست وهشتمین داستان خود را آغاز کرده بود، از دنیا رفت.