.
به بهانه انتشار «لوئیس بونوئل: قوس دوسویه زیبایی و عصیان»
انتشار : 1403/08/23

«لوئیس بونوئل: قوس دوسویه زیبایی و عصیان» عنوان کتابی است که به مناسبت صدمین سالروز بونوئل منتشر شد. ویراستار کتاب در مقدمه اش می نویسد برای ادای احترام به بونوئل به صدای اکتاویو پاز متوسل شده ایم: «عشق مشترک اکتاویو پاز و لوئیس بونوئل به اسپانیا و مکزیک، و مسیرهایی که در زندگی و هنر پیموده اند، آن دو را به هم رسانیده بود و این طور مقدر شده بود تا به این ترتیب یکدیگر را تکمیل کنند. با این حال، هیچ چیز دیگری به اندازه علایق شخصی و تفسیرشان از واقعیت، آن دو را به هم نزدیک نمی کند». این کتاب به دوره مهمی از سینمای لوئیس بونوئل می پردازد و برشی از تاریخ سینما ست. خوسه دلا کولینا، نویسنده اسپانیایی در متنی با عنوان «بونوئل/پاز: پیوند معنادار» به رابطه و آشنایی پاز و بونوئل اشاره کرده که به تابستان 1937 برمی گردد، زمانی که اسپانیا همچنان در آتش جنگ داخلی می سوخت و این دو در دیداری کوتاه در پاریس با هم آشنا شدند. «نخستین دیدار محدود بود به سلام و احوال پرسی و پس از آن فاصله چهارده ساله ناخواسته ای میان شاعر و فیلم ساز رخ داد». فیلم «فراموش شدگان» با حمایت اکتاویو پاز به جشنواره کن 1951 ارائه می شود و در نتیجه، دوستی عمیقی بین فیلم ساز و شاعر شکل می گیرد. «میان این دو تن با آن شخصیت های دور از هم، اما یکی شده به موجب موقعیت تصادفی -جنگ داخلی اسپانیا، جنبش سوررئالیستی و مشخصا مکزیک- و البته کشش درونی فی مابین، دوستی ای شکل می گیرد که تا پایان حیات آن دو دوام می یابد». کتاب «لوئیس بونوئل» در هشت بخش تدوین شده است: «بونوئل/پاز: پیوند معنادار» که مقدمه ای است از خوسه دلا کولینا، «درباره لوئیس بونوئل»؛ چند مقاله از پاز درباره بونوئل با نام های «بونوئل شاعر»، «سینمای فلسفی بونوئل» و «کن 1951: فراموش شدگان». بعد از آن چند نامه از پاز به بونوئل آمده و سرانجام، شعری از ژاک پرور با عنوان «فراموش شدگان» و خاطرات لوئیس بونوئل یا خودزندگی نامه او. در بخشی از کتاب می خوانیم: «سینمای بونوئل ادراک پذیر است و زنده و پویاست. دورنمایی از جهان است، اما فراتر از آن، هویت مستقل و شکوهمندی دارد که مخاطب آن را باور می کند. این هویت، پویا و متعین است. و به قول اکتاویو پاز، کالبدی مادی است که در آن واژه وهم واژه ای است که در زهدان خود آرزو و شعر را نیز پرورده، و با واقعیت محض مصاف می کند». از دید پاز سینمای بونوئل خاصه «عصر طلایی» و «سگ اندلسی» اولین نشانه های تاثیر معنادار شعر بر سینما بود. پاز می نویسد: «پیوند میان تصاویر سینمایی و تصاویر شاعرانه واقعیت جدیدی آفرید که رسواکننده و عصیانگر به نظر می رسید. در شخصیت عصیانگر اولین فیلم های بونوئل، شخصیتی که زبان شعر از بیان آن قاصر است، آن دسته از قراردادهای اجتماعی و اخلاقی و هنری که واقعیت زندگی روزمره ما را ساخته اند فرومی ریزد. و از میان این ویرانه ها حقیقت جدیدی پدیدار می شود، حقیقت انسان و میل او. بونوئل نشان مان می دهد که این انسانی که دست وبالش بسته است تنها با برهم گذاشتن پلک هایش می تواند از این عالم بگریزد. این فیلم ها چیزی فراتر از حمله بی رحمانه ای هستند به آنچه اصطلاحا واقعیت نامیده می شوند، آنها افشاکننده واقعیت دیگری هستند که تمدن معاصر تحقیرش کرده». پاز که سخت طرفدار «فراموش شدگان» است، در آخر می نویسد: «چشم بیدار دوران ما، ارزش اخلاقی فراموش شدگان است. هر وقتی آزاد باشد، بیدار و زنده است، خود آگاهی است».