داود علی بابایی (نویسنده و مدیر مسوول انتشارات «امید فردا»)
ممیزی و سانسور بین نویسنده و مخاطب فاصله می اندازد و مردم و مطالعه کنندگان را نسبت به کتاب و فرهنگ بدبین می کند.
ممیزی و سانسور از انقلاب مشروطه به این سو در ایران وجود داشته است و در اصل 20 متمم قانون اساسی مشروطه به آن اشاره شده است و در دوران پهلوی این ممیزی و سانسور به اوج خود رسیده بود به طوری که شمیم نامی سر ممیز دوران رضا شاه و محرمعلی خان سانسورچی سر ممیز دوران محمدرضا شاه بوده اند و در اصل 24 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این ممیزی مصرح است و استمرار می یابد و در طول این 118 سال همیشه حکومتیان سعی کرده اند خود را قیم مردم قلمداد نمایند و بگویند ناشران، مترجمان و نویسندگان زیر سیطره وزارت فرهنگ می باشند و ما بر مردم و اصحاب فرهنگ قیمومیت داریم درحالی که این موضوع خلاف حکمرانی صادقانه و خوب و دموکراسی باطنی می باشد و چون این نوع قیمومیت برای حکومتیان سنت شده است و می خواهند همیشه آن را اعمال نمایند بدون اینکه کشورهای اروپایی، توسعه یافته و حتی منطقه ای را مدنظر قرار دهند که در آن ممالک، ممیزی را به ناشران سپرده اند. همین مساله موجب شده که فرهنگ عمومی و فرهنگ کتابخوانی در ایران رو به زوال و نیستی برود و صنعت نشر کاغذی از حیز انتفاع بیفتد.
نظر خوانندگان را به چند نکته درباره ممیزی و قیمومیت اداره کتاب بر ناشران و اصحاب فرهنگ و مطالعه کنندگان جلب می کنم: دولت اگر ممیزی را به ناشران واگذار کند تعبیر می کند که اقتدار خود را از دست می دهد[...] بدین صورت فرهنگ را به ابتذال و اضمحلال کشاندند.
1- ما ناشران از شما می پرسیم آیا دستگاه عریض و طویل ممیزی چرا فقط در کشورهای معدود و محدود مانند ایران وجود دارد که قسمت اعظم بودجه ناچیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را می بلعد و هزینه هنگفتی بر ناشران از نظر مالی و معنوی اعمال می کنند ولیکن بیش از 80درصد کشورهای جهان در چاپ کتاب و نشریات آزاد می باشند و نیازی به مجوز ندارند. حتی کشورهایی مانند عراق، لبنان، پاکستان و تمام کشورهای اروپایی و کشورهای در حال توسعه.
2- ممیزی و سانسور کتاب باعث افت شمارگان کتاب ها شده است به طوری که هم اکنون شمارگان کتب با سال 1285 (که انقلاب مشروطه به پیروزی رسید) برابری می کند. چگونه می توان این معادله را حل نمود که جمعیت 85 میلیونی ایران، شمارگان کتابش 200 نسخه می باشد آن وقت است که مطالعه گر و خواننده کتاب رغبت خرید کتب را ندارد بیشتر دنبال کتاب های به قول معروف آن ور آبی هستند. شما چه جوابی برای این معادله چندمجهولی دارید.
3- سانسور به هر شکلش و به هر اندازه اش، مانع آزادی و ترقی است. [...]
4- ملاحظه می شود که سانسور و سانسورچی حد و حدود و چارچوب نمی شناسد و به قصد نابودی کتاب تا آخرین نقطه پیش می تازد، می بینید که این سانسورچی محترم چگونه روی دست همه بلند می شود و توصیه می کند که حتی به چند کتاب بی بو و بی خاصیت هم اجازه نشر داده نشود و اگر در آخر سال هم کتابی وجود نداشت که دولت برای حفظ ظاهر آماری از آن به دست دهد، چه باک.