.
نام نویسنده: محمدعلی سپانلو

در سالی که گذشت علی‌رغم کاهش نسبی محدودیت‌های ممیزی، و انتشار آثاری از گلی ترقی، هوشنگ مرادی‌ کرمانی، جعفر مدرس صادقی و حسین سناپور، ادبیات فارسی متوجه ضرورت بازنشر آثار نویسندگان چند دهه قبل و انتقال آن‌ها از کهنه‌فروشی‌ها به ویترین کتابفروشی‌ها شده است. این امر قطعاً یکی از مهمترین اتفاقات ادبی این سال‌ها به شمار می‌رود و از کنار آن نباید ساده گذشت. این روزها در کنار بازنشر آثار غلامحسین ساعدی و رضا براهنی پس از گذشت چیزی بیش از پنجاه سال، سه مجموعه‌ داستان «مول»، «دریا هنوز آرام است» و «بیهودگی» از احمد محمود در یک مجموعه به نام «سه کتاب» از سوی انتشارات معین بازنشر شده است و اکنون غیر از رمان «همسایه‌ها» تمام آثار احمد محمود از بساط کهنه‌فروش‌ها و دستفروش‌ها به ویترینِ کتابفروشی‌ها بازگشته‌اند. احمد محمود خود بر این باور بود که آثار اولیه‌اش سیاه‌مشق‌هایی بودند برای رسیدن به پختگی و به همین علت تمام عمر از چاپ مجدد آن‌ها ممانعت کرد. این آثار جزئی جدایی‌ناپذیر از کارنامه این نویسنده و تاریخ داستان‌نویسی فارسی محسوب می‌شوند و بازنشر آن حتی با پنجاه سال تأخیر اتفاق فرخنده‌ای برای داستان‌نویسی کم‌پشتوانه ایران به شمار می‌رود.

احمد محمود در طول عمر هنری خود مصداق بارز نویسنده‌ای زنده و پویا بود. روند شکل‌گیری داستان‌نویسی او از همان اوایل دهه سی که با نام احمد احمد برای مجله «امید ایران» داستان می‌‌فرستاد آغاز شد و داستان کوتاه‌نویسی آزمون و خطایی بود برای رسیدن به بلوغ و پیدا کردن سبک منحصر به فرد در نوشتن رمان‌. از همین روی هر اثر او گاهی ادامه و گاهی تکمیل‌کننده اثر قبلی‌اش شد. چنانچه در سه رمان «همسایه ها»، «داستان یک شهر» و «زمین سوخته» درباره زندگی شخصیتی به نام خالد در سه دوره تاریخی نوشت و رمان سه جلدی «مدار صفر درجه» تکمله‌ نثر آخرین رمان او، یعنی «درخت انجیر معابد» شد. احمد محمود نویسنده‌ای‌ بود که در عین حفظ فردیت، گزارشگر وقایع اجتماعی زمانه خود بود و جلوه‌های دوران‌های مختلف زیست خود را بازتاب‌ می‌داد و همین امر او را در زمره منتفدان جامعه قرار داد و موجب ‌شد که مورد غضب دولت‌های وقت قرار گیرد. چنانچه رمان «همسایه‌ها»، اولین رمان او و یکی از مهمترین آثار تاریخ ادبیات داستانی ایران، از سال 1353 تا امروز ممنوع‌الچاپ است. تحمیل‌هایی که احمد محمود از سرگذراند ترومای صراحت قلم او شد و رمان‌‌نویسی‌اش را دو بخش کرد: در دوره اول آثاری نوشت که در آن‌ها آزادانه اصالت نگاهش متبلور شد، اما جبر و خفقان نوشتارِ او را تحت‌شعاع قرار ‌داد و در دوره دوم به نمادپردازی پناه ‌برد و با رمزگذاری ادبیات اجتماعی‌‌ای که دغدغه‌اش را داشت نوشت و رمان «درخت انجیر معابد» در آخر عمر او خلق شد.
محمدعلی سپانلو از جمله کسانی است که به صورت متمرکز به داستان‌های کوتاه‌ احمد محمود و همچنین رمان‌های او پرداخته است و همواره احمد محمود را یکی از پنج نویسنده مورد علاقه‌ خود می‌داند و همیشه با علاقه از او یاد می‌کند. گپ کوتاهی با او درباره احمد محمود زده‌ام که متن آن را در پی می‌خوانید:
علاقه شما به داستان‌های احمد محمود و پیگیری‌ آن‌ها از کی شروع شد.

احمد محمود به همراه محمود دولت‌آبادی، سیمین دانشور، گلشیری و اسماعیل فصیح پنج رمان‌نویس معاصر هستند که من به آن‌ها علاقه دارم که متاسفانه بیشترشان در قید حیات نیستند و خوشبختانه محمود دولت‌آبادی هنوز زنده‌ست و باید ارزش و قیمت او را تا هست بدانیم. آشنایی من با احمد محمود به دهه چهل برمی‌گردد، زمانی که هنوز رمان‌های او چاپ نشده بود و داستان‌های کوتاه در مجلاتی مانند فردوسی و چند مجله دیگر چاپ می‌کرد. آن زمان محمود خانه‌ای محصلی داشت، خانه کارمندِ جزئی که در خیابان فردوسی و در آپارتمانی قدیمی با عبدالعلی دستغیب زندگی می‌کرد و یکی دو باری مهمان غذاهای مجردی این خانه شدیم. ما خیلی حشر و نشر نداشتیم ولی خب به هر حال با احترام به هم زندگی می‌کردیم. بعد از کتاب «همسایه‌ها» من خودم را خیلی به محمود نزدیک حس می‌کردم و بارها با او درباره زیبایی این رمان صحبت کردم و می‌دانید که شاید از اولین مقالاتی که راجع به همسایه‌ها و داستان یک شهر نوشته شد را من نوشتم. دربازآفرینی واقعیت نیز من به داستان کوتاهی از او پرداختم که فکر می‌کنم نه بار هم چاپ شد.

شما احمد محمود را رمان‌نویس موفق‌تری می‌دانید یا داستان‌کوتاه نویس موفق‌تری؟

محمود داستان کوتاه‌نویس و محمود رمان‌نویس تداوم یکدیگر هستند و این دو از هم جداشدنی نیست. جوهر استعداد او در همان داستان کوتاه‌ها معلوم است ولی در کل ذهنیت من این است که احمد محمود به طور تخصصی‌تر رمان‌نویس بهتری بوده و رمان‌های او به نظر من باارزش‌ترند. رمان‌ «همسایه‌ها» و «داستان یک شهر» از بهترین آثار او هستند. ولی در مجموعِ داستان‌های کوتاهش نیز آثار برجسته‌ای وجود دارد، اما خودش ترجیح می‌داد که خیلی به آن‌ها نگاه نشود.

سبک نوشتاری احمد محمود رمان‌نویس و احمد محمود داستان‌نویس چه تفاوت‌هایی با هم دارد؟ آیا او در داستان کوتاه ایجازی را که لازم است دارد؟

به هر حال سبک نویسنده فرق نمی‌کند، عموماً نویسنده‌ها سبکی را که در ذهنشان ملکه شده در همه کارهایشان پیاده می‌کند، داستان‌های کوتاه‌ احمد محمود حاصل دوران جوانی و تازه کاری و رمان‌هایش حاصل دوران پختگی در نویسندگی اوست و محمود تمام تجربیات داستان‌های کوتاهش را در معرفی کاراکترها به کار می‌گیرد و چند اثر خواندنی به ادبیات ایران اضافه کند.

درباره شگردهای رمان‌نویسی احمد محمود و نقشه‌ داستان و شناسنامه شخصیت‌ها چه اطلاعی دارید؟

هر نویسنده‌ای برای خودش یک جور طرح دارد: برخی از نویسنده‌ها این طرح‌ها را از ابتدا می‌نویسند و برخی این طرح را به مرور پیشرفت داستان اضافه می‌کنند. احمد محمود نیز در رمان‌نویسی شگردها و طرح‌های خاص خود را داشت.

احمد محمود همواره قربانی سانسور شد، این تحمیل‌ها چقدر بر داستان‌های او تاثیر داشت؟

شاید این ذهنیت من است ولی رمان‌هایی که محمود بعد از انقلاب درآورد مثل «مدار صفر درجه» و «درخت انجیر معابد» دیگر آن گشاده‌دستی را که راجع به احساساتِ انسان در «همسایه‌ها» و «داستان یک شهر» بود ندارد و او سانسورزده شده است. شما همان نسخه اول «همسایه‌ها» را با چاپ‌های بعدی مقایسه کنید می‌بینید که متاسفانه چقدر فرق کرده است. حیف که سانسور واقعاً لطمه بزرگی به ادبیات فارسی می‌زند و کسانی که این کار را می‌کنند اصلاً حواسشان نیست و نمی‌دانند که وقتی می‌گویند این تکه یا آن کلمه را بردار چه بلایی به سر ادبیات می‌آورند. در آینده که به این کارها نگاه می‌کنید می‌بینید که چه لطمه‌هایی به خلاقیت و توسعه ادبیات و آزادی نویسنده زده شده است. این لطمه به همه ما خورده وقتی شما می‌نویسید و می‌خواهید چاپ کنید و می‌بینید که نمی‌گذارند ناخودآگاه دچار نوعی خودسانسوری تخریبی می‌شوید.