.
نام نویسنده: مديريت سايت

نگاهی به زندگی و آثار احمد محمود به مناسبت ۱۲ مهر سالروز درگذشت او

 بی‌شك بیشتر آنهایی كه اهل كتاب و كتاب‌خوانی‌اند و حتی آنهایی كه تنها نیم‌نگاهی به این جهان دارند، احمد محمود را با نام «همسایه‌ها» می‌شناسند. معروفیت این كتاب به‌تدریج از شهرت نویسنده پیشی گرفته و كم‌كم مردم كتاب را می‌شناختند و در پی دانستن نام نویسنده به «احمد محمود» می‌رسیدند. رمانی كه البته نقدهایی هم به آن وارد بود و شاید همین نگاه‌های متفاوت و همین نقدها در كنار قوت نوشتاری و متن آن، سبب شده بود تا نامش بیش از دیگر آثار بر سر زبان‌ها بیفتد.

تصویری كه اكثر ما از او در ذهن داریم مردی است با موهای شانه‌زده، سبیلی پرپشت كه همرنگ موهای جوگندمی‌اش شده است و عینكی با قاب پهن مشكی كه درحالی‌كه ابروهای و اخم میان آنها را پوشانده بود، چشم‌هایش را قاب می‌گرفت؛ شمایل مردی قصه‌گو كه نام اصلی او «احمد اعطا» بود و ما اهالی خواندن به «احمد محمود» می‌شناسیمش.

نویسنده‌ای پركار كه در طی سال‌های فعالیت خود آثار ادبی زیادی را خلق كرده است و بااین‌حال در وصف خود در جایی گفته است «اگرچه در مشاغلی كه لازمه تامین هزینه زندگی بود، ناپایدار بودم ولی در اندیشیدن به نوشتن پایدار و حتی سمج! با این وصف شرمنده از ۶۳ سال عمر و این حجمِ كمِ كار».

از اسیر سیاست شدن تا دستگیری در ۲۸ مرداد
در جوانی و در پی اقداماتی، به قول خودش «اسیر سیاست» شد و مدتی را در زندان سپری كرد. دستگیریِ پس از كودتای ۲۸ مرداد كوتاه نبود و تا سال ۱۳۳۶ به طول انجامید. پس از آزادی همه‌چیز به‌گونه‌ای دیگر شده بود و اوضاع چنان پیش رفت كه مسیر زندگی او را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. احمد محمود همانطور كه از خود گفته بود در نوشتن راسخ بود اما در باقی كارها چندان استوار و پابرجا نبود و همین است كه در جایی گفته كه «اگر بنا باشد مشاغلی را كه داشته‌ام تعداد كنم از بیست می‌گذرد».
سبك نوشته‌های احمد محمود
او را نویسنده‌ای پیرو مكتب رئالیسم یا واقع‌گرایی اجتماعی می‌دانند؛ نویسنده‌ای كه از متن جامعه و از انسانی می‌نویسد كه به‌خوبی او را می‌شناسد. نویسنده‌ای كه شخصیت‌های داستان‌هایش چنان واقعی و جاندارند گویی آنها را از نزدیك دیده‌ایم و حتی به‌خوبی می‌شناسیمشان. آدم‌هایی كه برگرفته از زندگی‌های عادی ما و آدم‌های آن هستند.
همین دقت باعث شده بود تا این شخصیت‌ها دقیقا همانی باشند كه باید و همان كاری را انجام دهند كه خواننده‌ای كه از ابتدای ماجرا با آنها همراه بوده است، ‌توقع دارد. از دیگر ویژگی‌های این شخصیت‌پردازی‌ها می‌توان به هماهنگ بودن آنها با محیط جغرافیایی اشاره كرد. به قولی او در تمامی طول داستان و رمان‌هایش از عناصری چون زبان، فضا و جغرافیا سود جسته و همه را جوری در پیوند با هم درآورده كه همه‌چیز كاملا واقعی و باورپذیر است. دقت نظر و ریزبینی او در این امر كمك‌حالش بوده و سبب موفقیتش شده بود.

ویژگی‌های داستان‌های او
به نظر بسیاری از منتقدان احمد محمود با نوشتن و نوشتن و بهتر شدن در این امر كم‌كم توانست سبك خاص نوشتاری خود را بیابد. برخی در اشاره به این موضوع ازجمله ویژگی‌های نوشتاری او به استفاده كردن از جملات كوتاه اشاره‌كرده‌اند. امری كه ناخودآگاه شتابی مطلوب را در پیشبرد داستان ایجاد می‌كند و خواننده را همراه‌تر از پیش به دنبال خود می‌كشاند. او همچنین با بهره‌گیری از زبان گفتاری جنوب ایران –خطه‌ای كه از آن آمده بود- و با انتقال درست تاثیر این لهجه بر لحن زبان ویژگی‌های نوشتاری داستان‌های خود را مشخص كرده بود. هرچند كه این ویژگی و سبك او را نمی‌توان جریان‌ساز دانست و اینها اموری مختص به خود او بودند. از دیگر سو تشخیص سبك نوشتاری خود او با دقت در درون‌مایه مشترك داستان‌هایش امكان‌پذیر است. اتفاق‌هایی مشترك كه همگی برآمده از دغدغه‌های ذهنی او بودند و هركدام به‌نوعی تبدیل به انگیزه‌ای برای نوشتن شده بودند.

مروری بر آثار او
او در یك‌كلام حاصل عمر خود را چیزی در حدود پنجاه – شصت داستان كوتاه، یك داستان بلند «بازگشت» و چهار رمان منتشرشده و نیز چند رمان تمام و نیمه‌تمام دیگر می‌دانست و در این میان چندتایی فیلم‌نامه هم نوشته بود. نخستین اثر او با نام «صب میشه» منتشر شد. از میان آثار او می‌توان به «مول» و «بیهودگی»، «‌زمین سوخته»، «مدار صفر درجه»، «دریا هنوز آرام است»، «درخت انجیر معابد»، «زائری زیر باران»، «غریبه‌ها»، «پسرك بومی»، «دیدار»، «قصه آشنا»، «از دلتنگی»، «غریبه‌ها»، «دیدار»، «از مسافر تا تبخال»، «همسایه‌ها»، «داستان یك شهر» و «زمین سوخته» اشاره كرد.

«درخت انجیر معابد» توانسته بود برنده جایزه دوره نخست جایزه هوشنگ گلشیری شود. برخی از آثار او به زبان‌های دیگر هم ترجمه‌شده‌اند. احمد محمود نویسنده كم‌كار و یا كم استعدادی نبود. بااین‌همه اما در باب نوشتن از خود گفته است كه «ازجمله مشكلاتی كه همیشه داشته‌ام نوشتن زندگی‌نامه خودم بوده است. شاید علتش این باشد كه وقتی به سال‌های پشت سرم نگاه می‌كنم می‌بینم چیزی برای گفتن ندارم. این است كه درمی‌مانم».