مروری بر زندگی و شعر عماد خراسانی، شاعر برجسته ایرانی به مناسبت بیستمین سالروز درگذشت او
الهه آرانیان- اگرچه بهاندازه شهریار، مشیری، شاملو، اخوانثالث، فرخزاد، سپهری و.. میان مردم عادی جامعه مشهور نیست، اما در پهنه شعر و ادب برای خود وزنی و جایگاهی دارد. عماد خراسانی با نام اصلی سید عمادالدین حسنی برقعی از سرامدان شعر و ادب خراسان در دوره معاصر است که اسم و رسمش در میان اهالی فرهنگ این خطه جاودانه شدهاست. امروز 28 بهمن، بیستمین سالروز درگذشت عماد خراسانی است؛ مردی که 82 سال زندگی کرد و عشق و اندوه، به گفته اخوانثالث از او شاعری تراز اول ساخت که سخنش از این و آن متمایز است. در ادامه بیشتر از زندگی، زمانه و آثار عماد خراسانی خواهید خواند.
سایه سنگینِ غم بر سر عماد
در زندگی شخصی عماد خراسانی، اندازه غم و اندوه همیشه بیشتر از شادی و خوشی بودهاست. سایه غم در بیشتر مقاطع زندگی بر سر عماد سنگینی میکرد. او در سه سالگی مادرش را از دست داد و وقتی ششساله بود، پدرش از دنیا رفت؛ در جوانی به عشقش نرسید و همسرش هشت ماه بعد از ازدواجشان درگذشت و عماد تا آخر عمر تنها ماند. طبیعی هم هست که این حجم از هجر و غم و اندوه از او غزلسرایی اندوهگین بسازد. غزلیات عماد با مضمون هجران و فراق بخش مهمی از اشعار دیوان او را تشکیل میدهند: «من و اشک و غم و درد انجمنی ساختهایم/ به که تفویض کنم بزم مهیای تو را».
تمجید اخوانثالث از عماد
مهدی اخوانثالث، رفیق صمیمی عماد خراسانی بود و در مقدمه کتاب «ورقی چند از دیوان عماد»، شرح کاملی از این شاعر نوشت. او درباره مهارت شاعری عماد مینویسد: «اگر شعر را در معنای حقیقیاش بهجای آوریم، نه فقط فن و صنعتگری و مهارت در تمشیت امر و قافیه و کلمات، بیشک عماد در غزلسرایی از شاعران برجسته و تراز اول معاصر است و در قیاسی وسیعتر، سخن او از این و آن متمایز است». عماد در غزل از سبک شناختهشده سعدی و حافظ بهره میگیرد و زبان شعرش ساده و روان و بدون پیچیدگی است و گاهی در قالبهای دیگر از واژههای عامیانه و امروزی استفاده کردهاست. بعضی از ابیات عماد به دلیل روانی و سادگیشان ضربالمثل شدهاست؛ مانند این بیت: «از ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار/ فکری به حال خویش کن این روزگار نیست». عماد خراسانی در کنار دیگر شاعران خراسانی مانند ملکالشعرا بهار و محمد قهرمان، اشعار شیرینی با لهجه خراسانی دارد که این بیت از مشهورترین آنهاست: «یرهگه کار مو و تو دره بالا میگیره/ ذره ذره دره عشقت تو دلُم جا میگیره».
وقتی شهریار برای عماد
به تخته میزند!
مهدی اخوانثالث، عماد را «شهریار خراسان» مینامد. او در مقدمه کتاب «بدعتها و بدایع نیما یوشیج» خاطرهای را از ملاقات عماد و شهریار نقل میکند: «عماد شصت ساله میرود به دیدار شهریارِ هفتاد ساله، یا قدری کمتر و بیشتر؛ و به شرح مذکور مهربانی و خونگرمی و دالانچۀ خانه و اتاق ایضاً و... عماد میگفت شهریار شعری برای من گفت، قطعهای خواند برایم، که انگار من یک بچه هفده سالهام و او پیر دیری هفتادی! عماد آواز خوشی داشت و هنوز هم بدین شکستگی ارزد به صدهزار درست، قدری به خواست شهریار برایش خوانده بود. میدانید آخر سر شهریار به عماد چه گفته بود؟ گفته بود: شما، ماشاءا... ماشاءا... با این شکل و شمایل و موی و روی، نوجوانیهای خودم را به یاد میآورید. ماشاءا... ماشاءا... دست بزنم به تخته»! زندهیاد باستانی پاریزی، نویسنده و تاریخپژوه هم به رابطه شعر عماد و موسیقی اشاره کردهاست: «عماد انصافاً شعرهای خوبی دارد. بختی که بعضی از شعرای معاصر ما داشتهاند و دارند، این است که شعرهای آنها توسط بعضی از خوانندگان معروف با وسایل و ابزار صوتی جدید خوانده شده است. این کار به مطرح شدن شعر و شاعر خیلی کمک میکند و بیش از دَه برابر شهرت شاعری را که شعرش چنین سرنوشتی داشته باشد، کمک میکند. حالا این دَه که میگویم، خیلی دقیق نیست، ولی به هرحال چنین چیزی وجود دارد. عماد خراسانی هم از جمله شاعرانی بود که این اقبال را داشت که موسیقیدانهای ما روی شعرهایش آهنگ ساختند و شعرهای او با صوت و آواز خوانده شد و همین موضوع به معروف شدن او کمک کرد».
منبع: روزنامه خراسان