این واقعیت بر هیچ کسی پوشیده نیست که شعر سعدی و به ویژه غزلیات او مرزهای زمان را درنوردیده و بعد از گذشت قرنها همچنان بر دل مخاطبان شعر این شاعر شیرین سخن مینشیند. هفته گذشته در دانشگاه فردوسی مشهد مراسمی به مناسبت روز بزرگداشت سعدی برگزار شد. یکی از مباحث مورد توجه که از سوی دکتر سید مهدی زرقانی در این نشست مطرح شد غزلیات سعدی و تأثیر آن بر جهان مدرن بود.
به گزارش خراسان، در این نشست که به همت نمایندگی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دانشگاه فردوسی مشهد و گروه زبان و ادبیات فارسی برگزار شد، دکتر زرقانی، ضمن برشمردن ابعاد متفاوتی از شعر سعدی گفت: تعریف و رسالت شعر و شاعر در دورۀ کلاسیک با مدرن متفاوت است. در دورۀ کلاسیک، شعر دو هدف عمده التذاذ هنری و تعلیم و تربیت را دنبال می کرد. این دو هدف به مراتب در همه ژانرها لحاظ می شد. در جهان مدرن، آگاهی بخشی به انسان و استیفای حقوق انسانی، رسالت عمده شاعر است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: با اصالت یافتن تربیت و تعلیم، حکمت شعری پدید آمد. ادبیات کلاسیک ما سرشار از حکمت شعری است و شاعران تراز اول ما به همان مقدار که شاعر هستند، حکیم هم هستند. اساساً اندیشه ایرانی در دوره کلاسیک بر مدار شعر حرکت می کرد و گنجینۀ ادبیات کلاسیک محملی است برای بیان حکمت ها. اگر فلسفه را به معنای اندیشیدن به مسائل اساسی زندگی بشر تعریف کنیم، در همۀ ژانرهای کلاسیک، هر کدام به نحوی، فلسفه هایی برای زیستن تبیین و تبلیغ می شد.
گلستان سعدی تربیتکننده ایرانیان
این پژوهشگر برجسته زبان و ادبیات فارسی گفت: ایرانیان کلاسیک را بیشتر از آن که کتاب های ارزشمند و عالمانه ای مثل اخلاق ناصری و اخلاق محسنی و حتی آثار ابن سینا و فارابی تربیت کرده باشد، آثاری مثل گلستان سعدی تربیت کرده که از زبان هنر برای تبیین فلسفه خویش بهره برده است. بی تردید در آثار ادبی التذاذی هست که در آثار علمی نیست. البته این بدان معنی نیست که ارزش علم را نادیده بگیریم بلکه مسئله این است که ما قصد داریم در این جا تأثیر کلام شاعران بزرگی مانند سعدی را بر ذهن و رفتار مردم و شکلگیری اخلاقمداری اجتماعی توضیح دهیم.
نگاهی گذرا بر منظومه فکری سعدی
استاد زرقانی تصریح کرد: اگر بخواهیم نگاهی گذرا به منظومه فکری سعدی داشته باشیم با تأمل در نام بابهای بوستان به مواردی از قبیل عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، قناعت، تربیت، شکر، توبه و مناجات برمیخوریم. بابهای گلستان نیز عبارتند از در سیرت پادشاهان، اخلاق درویشان، قناعت، فواید خاموشی، عشق و جوانی، ضعف و پیری، تربیت و آداب مصاحبت و همنشینی. می توان منظومه فکری او را به مثلثی تشبیه کرد که یک ضلع آن معطوف به مدیریت جامعه است. باب هایی مثل عدل، سیرت پادشاهان و احسان عمدتا در این ضلع قرار می گیرند. سعدی در بوستان، گلستان و قصاید به محور می پردازد و واژگان کلیدی او برای مدیریت جامعه عدل و احسان است. ضلع دوم منظومه فکری شیخ اجل معطوف به اخلاق زیستی در دو سطح فردی و اجتماعی است که آن هم در آثار متعدد سعدی منتشر است و سرانجام به ضلع سوم منظومه فکری سعدی می رسیم که معطوف به زندگی درونی و فرهیخته انسان است. واژگان کلیدی این ضلع عشق و زیبایی است و تظاهرات آن بیشتر در غزلیات دیده می شود.
غزلیات سعدی و کنترل خشونت در دنیای مدرن
استاد سید مهدی زرقانی گفت: بدین ترتیب می توان در آثار سعدی و به خصوص غزلیات او سه روایت از عشق و زیبایی را مشاهده کرد. در روایت نخست، عشق و زیبایی بیشتر روحانی و معنوی است و غریزه در آن ها به حداقل می رسد. در روایت دوم که زمینه غالب غزلیات او را در برمی گیرد، عشق و زیبایی مادی و جسمانی مطرح است و در آن ها غریزه و زیبایی به سطحی از تعادل می رسند که برای یک زندگی روانی سالم ضروری است.
وی افزود: عشق و زیبایی نقطه مقابل خشونت است، اما متأسفانه امروز، نظامهای آموزشی و تربیتی ما فاقد برنامهای تعریفشده برای تربیت عاطفی و زیبایی شناسانه انسان اند. در این زمینه هیچ برنامه تعریف شده ای برای تربیت انسان ایرانی وجود ندارد. حال آن که نتیجه غیبت عشق و زیبایی، خشونت است. هر چه درصد توجه به عشق و زیبایی در جامعه ای کمتر شود، میزان خشونت در آن جامعه بیشتر می شود. نکته مهم این است که خشونت گاهی در پشت قالبها و شعارهای شیک خودش را پنهان می کند.مثلاً زیر عنوان و نقاب فریبنده مبارزه با تروریست، مردم مظلوم غزه و سوریه را به خاک و خون می کشند یا داعش زیر نقاب تبلیغ دین، چه جنایت هایی را که مرتکب نمی شود. این ها جلوه های آشکار خشونت های شیک است. در رفتار بسیاری از ما در خانه یا در محل کار و زیر عنوان های مقدسی مثل رعایت نظم و تربیت، خشونت پنهان وجود دارد. حالا شاید این سؤال پیش بیاید که خواندن اشعار سعدی چه ارتباطی به خشونت موجود در جهان دارد؟ عشق و زیبایی که در غزلیات سعدی موج می زند، خشونت پنهان درون ما را کاهش می دهد. سعدی با ایجاد توازن میان عشق و غریزه، انسانی متعادل را تربیت می کند. بنابراین، تا در جهان و در انسان خشونت هست، غزل سعدی کاربرد دارد. از این منظر میتوان غزل سعدی را درمانگر روح بشری نامید. نمیدانم سعدی از کجا آموخته که نسبت غریزه و زیبایی را در بخش اعظم غزلیات متعادل نگاه دارد اما نتیجه اش رساندن انسان به تعادل شخصیتی است.