پیام حیدرقزوینی
با مروری بر آثار شاخصی که درباره سعدی منتشر شده اند، می بینیم که درباره سعدی در مقایسه با بسیاری از شاعران کلاسیک فارسی بسیار کم گفته و نوشته اند. این در حالی است که سعدی نه تنها در تاریخ ادبیات ایران بلکه در فرهنگ ما جایگاهی یگانه دارد و یکی از نشانه های چنین جایگاهی رواج بسیاری از حکایت ها و شعرهای او در میان عامه مردم، از گذشته تا امروز، بوده است. آثار او تا همین چند دهه پیش یکی از پایه های آموزش سنتی در مکتب خانه های ایرانی بود و تاثیر او در شعر و نثر معاصر فارسی هم آشکارا قابل مشاهده است.
با این حال در میان آثاری که به سعدی پرداخته اند کتاب «سعدی» ضیاء موحد اثری خواندنی است و از تاریخ ادبیات نویسی های مرسوم نیز متفاوت است. شیوه مرسوم تدریس ادبیات کلاسیک و همچنین اغلب تاریخ ادبیات های موجود خشک و سنتی است و این شاید از مهم ترین دلایل فاصله گرفتن ما از شاعران کلاسیک باشد. شاعران کلاسیک ایران به نوعی قربانی این مسئله بوده اند و ازهمین رو است که موحد در بخش اول کتاب «سعدی» با نکوهش از شیوه های سنتی و خشک مواجهه با ادبیات کلاسیک می گوید که از حسن تصادف بوده که با شعر سعدی به گونه ای دیگر آشنا شده و کتاب «سعدی» خود او نیز دقیقا به گونه ای دیگر است: «از حسن تصادف، آشنایی من با شعر سعدی به گونه دیگر بود، یعنی بیرون از مکتب و کلاس درس. کلیات سعدی را داشتیم. یک بار آن را باز کردم و خواندم. از بوستان به گلستان رفتم و از آنجا به غزلیات و این در سن و سالی بود که نه تصور بالغی از عشق داشتم و نه گوش استماع نصحیت و عجبا که سعدی یا عاشق بود یا ناصح. پس این چه نیرویی بود که چنین مرا مجذوب خود کرده بود؟ این جادو از کجا آمده بود؟».«سعدی» موحد مدخلی مناسب برای ورود به آثار و دنیای این شعر کلاسیک فارسی است و در این کتاب ردی از روایت خشک تاریخ ادبیات های مرسوم نیست. موحد سعدی را زبان فارسی و جادوی زبان فارسی می داند و چنین جادویی بوده که او را به سمت سعدی کشانده است. کتاب «سعدی» او حاصل مواجهه خلاقانه او با این شاعر کلاسیک فارسی است. دو فصل ابتدایی این کتاب، به زمینه و زمانه سعدی و به عبارتی به زندگی او مربوط است و عجیب اینکه در این دو فصل می بینیم که درباره زندگی سعدی ابهامات و نقاط تاریک زیادی وجود دارد و حتی تاریخ تولد و وفات او محل شک و شبهات زیادی بوده است. موحد به مثالی جالب درباره این تردیدها اشاره کرده است: در سال 1363 کنگره ای به مناسبت هشتصدمین سال تولد سعدی با این فرض که سعدی در 606 هجری متولد شده است، در شیراز برگزار می شود و در همان کنگره، محیط طباطبایی در مقاله اش با عنوان «نکاتی در سرگذشت سعدی»، تولد او را با استناد به آثارش 585 هجری اعلام می کند. موحد می گوید «گمان نمی کنم برگزارکنندگان کنگره از این کشف که آنان را به بیست و یک سال تاخیر در برپاکردن این جشن متهم می کرد، چندان خشنود شده باشند». موحد می گوید از آغاز تا امروز، همواره «در تحقیق پیرامون شاعری که بیش از هرکس دیگر آثارش مایه پرورش و گسترش زبان فارسی، پایه ملیت و فرهنگ» ما بوده غفلت کرده ایم.
موحد همچنین فهرست پژوهش هایی را که درباره سعدی تا اوایل دهه هفتاد منتشر شده، آورده و عجیب اینکه این فهرست بسیار کم حجم و تنها شامل چند اثر است. او با اشاره به این موضوع نوشته که: «در لغت نامه دهخدا زیر عنوان سعدی برای مطالعه بیشتر به شش کتاب ارجاع داده شده که دو تای آنها نوشته غربیان است. در همین لغت نامه هجده صفحه به حافظ اختصاص داده شده اما سهم سعدی درمجموع نیم ستون مقرر گردیده که به نسبت یک صدم سهم حافظ است. مثل اینکه سعدی با گفتن مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید سرنوشت خود را رقم زده است و به برکت خود آثار اوست که از شیراز سخنش به آفاق می رود».
موحد چند سال پیش در گفت وگویی با «شرق» درباره سعدی و کتابش درباره او گفته بود: «در مورد سعدی زبان را مبنا قرار دادم و حول محور آن حرکت کردم. یعنی آن بحث های مربوط به چیزهای دیگر را کنار گذاشتم و گفتم سعدی یعنی زبان فارسی، یعنی تسلط به زبان. می گوید: بدین صفت که در آفاق صیت شعر تو رفت/ نرفت دجله که آبش بدین روانی نیست. سعدی اعجوبه زبان است. شاملو که تحت نفوذ نیما از سعدی انتقاد می کرد، به ترجیع بند او که رسیده بود دیگر تسلیم شده بود و می گفت این شعر، معجزه است. واقعا هم هیچ کس نتوانست ترجیع بندی مثل آن بگوید. حتی حافظ هم سعی کرده و دو سه بندی گفته اما مثل ترجیع بند سعدی از کار درنیامده. می دانید که قدیم ترها شعر سعدی بسیار بیشتر از حافظ رواج داشت و مردم از دوره دبستان و مکتب خانه تا روزگار سالخوردگی، شعر و نثرش را می خواندند. من خودم حافظ را بعد از سعدی خواندم و وقتی خواندم فضای کاملا متفاوتی را تجربه کردم. یادم است چهل سالم که بود پیش یکی از ادبای قدیمی رفته بودم که با اینکه سنش زیاد بود حافظه خیلی خوبی داشت. از من پرسید: شما چندسالت است؟ گفتم: چهل سال. گفت: خب حالا دیگر وقت حافظ خواندنت است. یعنی برای حافظ خواندن و فهمیدن حافظ سن و سالی قائل بودند. البته مردم با شعر حافظ فال هم می گرفتند. یک نکته که باید در مقایسه حافظ و سعدی به آن توجه داشت این است که دامنه کار سعدی به نسبت حافظ خیلی وسیع است و همین شاید یک مقدار به کار سعدی لطمه زده باشد. چون حافظ کلا چهارصد غزل دارد با مقدار کمی شعر در قالب های دیگر. اما سعدی ششصد غزل دارد که این فقط بخشی از کار اوست. علاوه بر این غزل ها، بوستان و گلستان هست، قصیده هایش هست که قصایدی محکم و با طرزی تازه اند، هزلیات و هجویاتش هم هست که البته اگر خودش می خواست اشعارش را جمع آوری کند شاید آنها را حذف می کرد، چون این نوع شعرها را اغلب شاعران ایران دارند ولی چاپ نکرده اند».
همان طورکه اشاره شد، موحد در دو فصل اول کتاب «سعدی»، به زندگی و زمانه سعدی پرداخته و تلاش کرده سرگذشت او را بر اساس شواهد و قراین موجود ترسیم کند و در این میان به چالش های نوشتن زندگی نامه چهره های کلاسیک که درباره شان بسیاری افسانه و روایت خیالی شکل گرفته اشاره کرده است. کتاب «سعدی» هشت فصل دارد و جز این پیوستی هم دارد که به مطایبات سعدی مربوط است.