.
گذری بر سی و چهار دوره نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
انتشار : 1403/02/17

 شبنم کهن چی

هنوز آن فرش زرشکی پاخورده در خاطرم زنده است، سالن به سالن روی آن فرش راه رفتم تا شاعر محبوبم را در غرفه نگاه پیدا کنم. مجموعه اشعارش تازه منتشر شده بود؛ 990 صفحه با بهای 8 هزار تومان. او با احترام روی اولین صفحه سفید کتاب نوشت: «برای دختر نازنینم: شبنم.»امضا: سیدعلی صالحی. سال 84 بود و هجدهمین دوره نمایشگاه کتاب با این شعار: «درخت ایران ریشه در آب های خلیج فارس دارد.» نسل من خاطرات اینچنینی از نمایشگاه بین المللی کتاب زیاد دارد. به خصوص آن دوره ای که نمایشگاه در فضای سرسبز و خوش محل دائمی نمایشگاه های بین المللی تهران برگزار می شد. ازدحام علاقه مندان به کتاب در راهروهای سالن ها، دیدار با نویسنده های محبوب، شلوغی غرفه ناشرانی که کتاب های چاپ اول شان را روی میز چیده بودند، خستگی چهره غرفه داران و ناشران که آمیخته با لبخند و خوشی بود و خستگی ما، خستگی شیرین ما از پس ده ها هزار قدم پیاده روی میان کتاب ها، نویسنده ها و شاعران و گپ زدن های پرشر و شور درباره شعر، داستان، فرهنگ و سیاست. سال 86 گویی جادوی شور و اشتیاق نمایشگاه کتاب از بین رفت. دوره ریاست محمود احمدی نژاد تازه آغاز و همزمان با آن چرخه سوخت هسته ای کامل شده بود و تحریم ها آغاز. وزیر فرهنگ و ارشاد وقت، محمدحسین صفارهرندی بود و طرح مبارزه با بدحجابی زمستان قبل از هجدهمین دوره نمایشگاه کتاب تصویب و اجرای آن آغاز شده بود. جامعه هنری زیر سایه سنگین از دست دادن پرویز یاحقی، بابک بیات و ناصر عبداللهی و شادی بازگشت محمدرضا لطفی بود. جامعه ادبی نیز هنوز در کشمکش اختلاف بر سر رمان های محبوب پس از انقلاب بودند که وزارت ارشاد تابستان سال قبل منتشر کرده بود. فهرستی که در صدرش نام بامداد خمار و نویسنده هایی مانند مرتضی مودب پور و فهیمه رحیمی به چشم می خورد. علاوه بر شرایط حاکم بر جامعه از منظر اجتماعی و سیاسی، جابه جایی محل برگزاری نمایشگاه نیز در ریزش بازدید از نمایشگاه اثرگذار بود. نمایشگاه کتاب این ریزش را حدود 10 سال بعد در شهر آفتاب نیز تجربه کرد؛ سال 1395. سالی که علاوه بر ریزش بازدیدکنندگان، تعداد ناشران داخلی و خارجی نیز کاهش پیدا کرد.

دهه هشتاد
اگر دوباره به دهه هشتاد که با دوران اصلاحات آغاز و با دوران احمدی نژاد پایان یافت، بازگردیم با سیر نزولی انتشار کتاب نیز مواجه خواهیم بود که بر کیفیت نمایشگاه کتاب به خصوص در نیمه دوم دهه هشتاد اثرگذار بود. از منظر نشر باید گفت ابتدای دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد، جهش ناگهانی آمار نشر شاید از دور حکایت از بهبود حال کتاب داشت، اما هنگامی که به آمار نگاه کنید، متوجه می شوید با تغییر دولت آمار نشر کتاب های مذهبی رشد چشمگیری داشته نه کتاب های حوزه ادبیات و فلسفه و علوم اجتماعی و آنچه در ادامه رخ داد و به نظر سیر نزولی می آید، تعدیل سیاست های متاثر از مداخله دولت در نشر است؛ کاهش شمارگان کتاب های دینی و افزایش شمارگان کتاب های حوزه جامعه شناسی، فلسفه و ادبیات. هر چند می توان تغییر فرهنگ مطالعه و ورود فناوری های نوین به این حوزه را نیز دخیل دانست. برای دریافت اطلاعات دقیق از آمارها و تحلیل نشر این دوره می توانید گزارشی که تحت عنوان «گزارش ملی فرهنگ حوزه نشر کتاب» برای پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات تهیه شده و در سایت مرکز رصد فرهنگی کشور منتشر شده را مطالعه کنید.

دهه نود
دهه نود برای نمایشگاه بین المللی کتاب، دهه پر افت و خیزی بود. بیست و چهارمین دوره نمایشگاه کتاب در سال 90 هنگامی که سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد بود، به نظر موفقیت خوبی در برگزاری به دست آورد؛ افزایش حضور ناشران داخلی و خارجی و بیشترین تعداد کتابی که در نمایشگاه تا آن زمان و حتی پس از آن به نمایش گذاشته شد: حدود 470 هزار عنوان کتاب. در همین دهه بود که نسیم مرعشی را با پاییز فصل آخر سال است و هرس شناختیم. قیدار و رهش را از رضا امیرخانی خواندیم و فریبا کلهر پنج اثرش یعنی شروع یک زن، پایان یک مرد، شوهر عزیز من، عاشقانه و مردی از آنادانا را منتشر کرد. از گلی ترقی دو کتاب جدید خواندیم؛ فرصت دوباره و بازگشت. ناهید طباطبایی، سور شبانه را روانه بازار کرد و محمود دولت آبادی به مناسبت 80 سالگی کتاب اسب ها، اسب ها از کنار یکدیگر را نوشت و چاپ کرد. محمدرضا بایرامی بالاخره مجوز مردگان باغ سبز را گرفت و لم یزرع را منتشر کرد. از مهدی یزدانی خرم، خون خورده، سرخ سفید و من منچستر یونایتد را دوست دارم وارد بازار شد. رضا جولایی، برکه های باد، یک پرونده کهنه، شکوفه های عناب، پاییز 32 و ماه غمگین، ماه سرخ را منتشر کرد. از فرهاد کشوری مردگان جزیره موریس، سرود مردگان، دست نوشته ها، صدای سروش و کشتی توفان زده را خواندیم. از منیرالدین بیروتی، بحر و نهر، آرام در سایه و ماهو، از ابوتراب خسروی، ملکان عذاب را و آواز پر جبرییل، از مصطفی مستور سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار، بهترین شکل ممکن، عشق و چیزهای دیگر، از زنده یادیعقوب یادعلی آداب دنیا و آمرزش زمینی و متغیر منصور، از محمود حسینی زاد این برف کی آمده، آسمان، کیپ ابر، بیست زخم کاری، از جواد مجابی گفتن در عین نگفتن و ایالت نیست در جهان، از حسین سناپور، مخلوقات غریب و دیگر کتاب ها... ما دهه نود را این طور سر کردیم و 9 دوره نمایشگاه کتاب در این دهه برای ما هر سال بی رونق تر شد؛ چه در زمان وزارت سیدمحمد حسینی، چه در زمان وزارت علی جنتی، چه دوران سیدعباس صالحی یا وزارت کوتاه سیدرضا صالحی امیری.

کسادی، کرونا، توقیف، تحریم
دهه نود را کرونا تمام کرد. نمایشگاه کتاب نیز مانند بسیاری از رویدادهای دیگر تحت تاثیر بیماری همه گیر که روزها و روزها، آمار مرگ و میرش ما را به وحشت می انداخت، معلق شد. بعد از دو سال غیبت (1399 و 1400) نمایشگاه کتاب تهران با شعار «با کتاب سلامتیم» به مصلی بازگشت. اما برای بازگرداندن ناشران و بازدیدکنندگان نیاز به زمان داشت. پارسال که می توانست فرصت طلایی برای بازگرداندن آن اشتیاق گم شده برای نمایشگاه کتاب باشد، مسائلی دیگر دخیل شد برای بی میلی برخی ناشران و بخشی از مردم نسبت به حضور در نمایشگاه. برخی آن را تحریم نمایشگاه نام نهادند، عده ای تکذیب کردند، بعضی از مسوولان اعلام کردند مشکلات خود ناشران باعث شده حضور پیدا نکنند و «تحریم» واژه دشمن است... هر چند در مقابل ناشرانی که شرکت نکردند، ناشرانی نیز به نمایشگاه پیوستند که آمارها را افزایش دادند. سال گذشته یکی از پرحاشیه ترین نمایشگاه های کتاب را پشت سر گذاشتیم؛ نمایشگاهی با چند پرونده تخلف، چندین تذکر، خبر پلمب و... حالا این روزها به استقبال سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب می رویم که با شعار «بخوانیم و بسازیم» از نوزدهم تا بیست و نهم اردیبهشت ماه برگزار می شود.

مرور جدول زیر کمک می کند بتوانیم بینشی نسبت به سیری که نمایشگاه کتاب در این سی و پنج دوره داشته به دست آوریم و اگر هر فراز و فرودش را با شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دورانش بسنجیم، تحلیلی از تاثیر وضعیت جامعه بر این نمایشگاه خواهیم داشت.