شاهمنصور شاهمیرزا
فردوسی و شاهکار شاهوار او شاهنامه که بهینِ نامهها و کتابها خوانده میشود، نه تنها در ایران و تاجیکستان و افغانستان بلکه در جهان به عنوان کاخ مجلل دانای توس قامت افراخته و شکوهوعظمت آن از نظر کسی پوشیده نیست.
در تاجیکستان، زادگاه من نامهای قهرمانان شاهنامه، رستم، اسفندیار، سیاوش، منیژه، بیژن، گردآفرید، جمشید... فراوان است اما نامهای سودابه، گرسیوز، افراسیاب، گروی، دمور... را به فرزندان نمیگذارند، بزرگسالان میگویند اینها آدمان بدند و فردوسی هم آنها را دوست ندارد.
اوایل قرن بیست میلادی تحقیق شاهنامه در ایران آغاز شد و در ورا رودان، ازجمله تاجیکستان نخستین گام جدّی در این امر سالهای سیام قرن بیست برداشته شد. زمانی که هزاره فردوسی در سراسر جهان تجلیل میشد، استاد صدرالدّین عینی (1878-1954)-بنیانگذار ادبیات نوین تاجیک رساله تحقیقی درباره فردوسی و شاهنامه او را سال 1934 تألیف نمود که بعدها در سال 1940 به صورت کامل منتشر شد.
این رساله بخشهای مختلفی دارد ازجمله: «شاهنامه چگونه نوشته شد؟»، «اولاد فردوسی»، «شاهنامه فردوسی به زبانهای دیگر»، «مقلدهای شاهنامه»، «تحسین شعرای کلاسیک ایران فردوسی را»، «زبان شاهنامه» و «مناسبت زبان شاهنامه به زبان تاجیکی» است.
شاهنامه، اثری تقلید ناپذیر
استاد عینی در باب «تحسین شعرای کلاسیک ایران فردوسی را» به آوردن چند نمونه از ابیات سعدی، نظامی، انوری اکتفا میورزد و قول «شمسالدینسامیبیک» در «قاموسالاعلام» را میآورد: «شاهنامه فردوسی یک اثر تقلیدناپذیر است که مانند هومر یونان، ویرژیل رومیان، دانته ایتالیاییها و میلتون انگلیسیها بینظیر بودن شاعرش را نشان میدهد. سلاست شاهنامه به درجهای است که اگر به نثر، نقل کردن هر کدام از بیتهای آن خواهش کرده شود، غیر از سخنهایی که خود حضرت استاد، فرموده است، سخن دیگری یافتن ممکن نیست. استاد، مثل اینکه به طرز عادی سخن میگفته باشد، با یک سلاست طبیعی شعر انشا کردهاست.» (عینی، 1963: 42-43)
نظر استاد عینی درباره زبان شاهنامه
استاد عینی از جمله نویسندگان دانشمند و فرهنگنگار و فرهنگدان توانایی بود که تألیف کتاب لغت نیم تفصیلی تاجیکی برای زبان ادبی تاجیک از سوی ایشان گواه بر این امر است.
در فصل «زبان شاهنامه» در این کتاب، استاد عینی بااینکه فرصت زیادی برای تألیف این رساله نداشته، باوجوداین در نوشته کوتاه و موجز زبان شاهنامه را اینگونه ارزیابی میکند: «زبان شاهنامه سادهترین و صافترین زبانهای کلاسیکان ایران است. این زبان هرچند (چنانکه تذکرهنویسان میگویند) تماماً بی عربی نباشد هم باوجوداینکه در زمان استیلای عرب بر عجم نوشتهشده، بازهم کار بزرگی است. بیشترین عربیها در این کتاب بزرگ، مانند هدیه، احسن، غم، نوبت، عربیهایی است که درون فارسی هضمکننده یا اینکه مانند ملک، فلک، قضا، قدر اسمهایی است که برای هر فارسیزبان قابلفهم است. بههرحال عربیهای عوام نافهمش کم اندر کم است». (عینی، 1963: 43).
شباهتهای زبان شاهنامه و مردم تاجیکستان
در ادامه این رساله استاد عینی از ویژگیهای زبانی شاهنامه یادآور میشود و تشابهات آن را با زبان امروز مردم تاجیک تأکید میکند. ازجمله مینویسد: «اگر ما از زبان شاهنامه کلمههایی مانند موبد، پزشک، پوزش، رامشگر، دژ، دژخیم کلمههای از فارسی قدیم مانده را و اینچنین مانند ابا، ابر اداتها را که در بعضی جا با اضافه همزه بهجای با، بر کار فرموده شدهاند، به نظر نگیریم، نه اینکه سرتاپای آن به عامّه تاجیکان قابلفهم است، بلکه بیشترین آنها امروز در زبان زنده مردم تاجیک کار فرموده میشوند؛ حتّی در شاهنامه آنگونه لغتهای فارسی و با آنگونه تلفّظ کار فرموده شدهاند که در میانه تاجیکان زنده است». (عینی، 1963: 44).
دلایل اهمیت رساله استاد عینی درباره شاهنامه
رساله استاد عینی از چند جهت دارای ارزش علمیوادبی است. اگرچه استاد میخواست بدینوسیله مردم را با حقیقت زندگی فردوسی و اهمیت شاهنامه آشنا سازد، از سوی دیگر بهطور غیرمستقیم پاسخ به محقّقانی بود که دیدگاههای غلط و دور از حقیقت داشتند که نمونهاش «مقاله فطرت» است. استاد عینی با شمّ علمی فطری، اخبار منابع تاریخی را آموخت، بررسی کرد و سره را از ناسره جدا نمود. علّت پرداختن مفصل به موضوع زبان شاهنامه و آوردن نمونههای فراوان از آنکه در زبان مردم تاجیک به کار میروند نیز اشاره غیرمستقیم به یکی بودن زبان فارسی با تاجیکی بود که عینی این کار را آگاهانه انجام داد و ازبس زمانه خونریز و خطرزا بود، این امر بهطور ملیح صورت گرفته و خواننده نکتهسنج به کنه پیام عینی میرسد.
درهرحال، رساله عینی از ارزش والای علمی برخوردار است و راه را برای محقّقان تاجیک جهت آموزش شاهنامه در سالهای بعد بازنمود که این مسیر را شاگردان و مخلصانش ادامه دادند و آثار خواندنی و جالب را به بار آوردند.