گفتگو: شبنم کهن چی
نیمی از پیاده رو را کتاب ها گرفته اند؛ چاپ قدیم، توقیفی، افست، جدید... و تمامش را صدای دادزن ها؛ نایاب، کمیاب و... اینجا خیابان انقلاب است. اغلب کتابخوان ها این خیابان را می شناسند. می توان تقریبا هر کتابی را اینجا پیدا کرد یا نشانی گرفت تا جای دیگری کتاب را بیابی. خیابانی که در کوچه پس کوچه هایش، ناشران بسیاری از قدیمی و جدید ساکن هستند و هر روز از کنار همین بساط گذر می کنند. حتی گاهی کتاب های خودشان را می بینند که دوباره به صورت غیرقانونی منتشر یا چاپ قدیمش روی زمین چیده شده. کتاب هایی که جور دیگری، جای دیگری چاپ شده اند یا در سال های دور منتشر شده اند یا ناشران غیرقانونی یا خارج کشور به صورت زیرزمینی با مجوزی که خودشان صادر کردند به چاپ رسانده اند. خیابان انقلاب با مغازه های زیرپله و طبقه چندمش، می تواند تصویری کوچک از وضعیت نشر و فرهنگ کتابخوانی در کشور باشد. وضعیتی که به گواه ناشران، این روزها بغرنج تر شده و کمتر کسی می داند مراحل صدور مجوز چه دشواری های را برای ناشر، مولف و مترجم پدید آورده است.
ناشران امنیت شغلی ندارند
لیما صالح رامسری، مدیر انتشارات معین می گوید: «سال به سال دریغ از پارسال! خیلی از کتاب هایی که سال گذشته بردیم برای دریافت مجوز به مشکل برخوردند.»به گفته او مولفان و مترجمان از مشکلات داخلی ناشران با ارشاد خبر ندارند: «وقتی مراحل کار طولانی می شود، گمان می کنند در پیگیری دریافت مجوز کتاب شان تعلل شده یا تنبلی می کنیم. مخصوصا وقتی که کتابی در ممیزی اصلاحیه بخورد گرفتاری ما تازه شروع می شود تا کار به سرانجام برسد. طولانی شدن این پروسه که گاهی منجر به چاپ نشدن اثر می شود. ابتدایی ترین دودی است که در این میان به چشم ناشر می رود زیرا مولف دیگر رغبتی ندارد کتاب بعدی اش را به این ناشر بدهد. چرا دیگر دکتر معین ها و احمد محمودها و ابوالحسن نجفی ها و محمد قاضی ها تکرار نمی شوند؟ چون دیگر کسی کار جدی نمی کند! مولف یا مترجم می گوید من این همه زحمت کشیدم و وقت گذاشتم، آخرش؟ همین کتاب جاده های ابریشم دو جلدی را که اخیرا چاپ کردیم مترجم دو سال برای ترجمه اش وقت گذاشت. یک سال ویراستار روی آن کار کرد. کتاب اصلاحیه خورد. در کش و قوس طولانی گرفتن مجوز کتاب، متوجه شدیم ناشر دیگری همین کتاب را با ترجمه مترجم دیگری چاپ کرده است. خیلی از جاهایی که گفته بودند اصلاح شود، دیدیم در کتاب چاپ شده و عینا آمده است. آدم احساس می کرد گویا از وزارتخانه دیگری مجوز گرفته اند. به نظر شما این مترجم حاضر است دیگر برای کتاب بعدی وقت بگذارد؟»رامسری شکل بررسی کتاب و صدور مجوز را «سلیقه ای» می داند: «من سال هاست در کار نشر هستم. شاید هم به سن خیلی از بررس های محترم ارشاد. وزرای مختلفی را در طول فعالیت فرهنگی ام دیده ام. خط قرمزها را هم خوب می شناسم؛ اما بحث سلیقه است. کتابی که در دولت قبلی مجوز گرفته در دولت بعدی اجازه چاپ ندارد یا کتابی به چندین چاپ رسیده، بعد یک دفعه زنگ می زنند که دیگر حق ندارید این کتاب را چاپ کنید.»مدیر نشر معین از بی اعتمادی مردم به کتاب می گوید: «می گویند مردم کتاب نمی خوانند. کاری کردید که مردم دیگر به کتاب اعتماد ندارند. در نمایشگاه یک نوجوان 17 ساله آمده چاپ قدیم «قصه های مجید» را می خواهد، چون فکر می کند چاپ جدید، سانسور شده است. این یعنی فاجعه. مسوولان متوجه این مسائل نیستند.»به نظر صالح رامسری «اولین کاری که وزارت محترم ارشاد باید انجام بدهد به دست آوردن اعتماد خواننده است.» او اعتماد خواننده و امنیت شغلی ناشر را کنار هم می گذارد و می گوید: «ناشران ما امنیت شغلی ندارند. این امنیت را ارشاد باید به وجود بیاورد. کتاب قند و نمک و طهران قدیم را عینا با آرم و آدرس و تلفن ما قاچاقی زده اند. خواننده آن را که با کیفیت بسیار بدی هم چاپ شده می خرد ولی همان کتاب را از من نمی خرد، چون فکر می کند کتاب من سانسور شده است ولی مال قاچاقچی نه! کتاب زمین سوخته را قاچاق زده اند، پی.دی.اف آن را روی سایت ها گذاشته اند، به صورت گویا هم درآورده اند. داد من و خانواده نویسنده هم به جایی نمی رسد. ارشاد به جای گیر دادن به چند کلمه یا جمله باید جلوی اینها را بگیرد. با این همه مشکلات ریز و درشت با چه انگیزه و توانی می توان کار کرد؟»
به عقیده رامسری «سطح کتابخوانی نازل شده؛ مردم کتاب های جدی نمی خوانند. بسیاری از کتاب ها در شمارگان 150 نسخه و شاید هم پایین تر چاپ می شوند. در کشوری با 80 میلیون نفر جمعیت این درد بزرگی است و می توان گفت یک مصیبت است.»او می گوید: «ارشاد برای بررسی کتاب باید افراد اهل کتاب و مطالعه را انتخاب کند. کسانی که مشکلات فرهنگی جامعه را بشناسند. اثری را که در فلسفه و جامعه شناسی و... نوشته شده و مولف و مترجم سال ها برایش وقت گذاشته و زحمت کشیده که نباید داد به یک کارمند ساده تا درباره چاپ شدن یا نشدن آن اظهارنظر کند.»صالح رامسری خطاب به وزارت ارشاد می گوید: «ما در عصر اطلاعات و هجوم ماهواره ها و شبکه های مجازی به سر می بریم . جهان شده یک دهکده؛ در واقع همگی در یک دهکده جهانی به سر می بریم. اگر چیزی را شما نگذارید بگویند یا بنویسند کسان دیگری خواهند گفت و خواهند نوشت. مردم در میان هجمه ای از اطلاعات راست و دروغ قرار گرفته اند. کسی دنبال اصل واقعیت نخواهد رفت. همه مردم که اهل تعمق و تفکر نیستند! خیلی ها متاسفانه هر چه به خوردشان می دهند، باور می کنند. شما با این سختگیری ها در واقع به نوعی ارزش ها و زحمت های خودتان را پنهان می کنید. چه کسی را دیده اید که با خواندن کتاب دزد، معتاد یا خلافکار شده باشد؟ جامعه ای که عادت به فکر کردن داشته باشد جلوی بسیاری از ناهنجاری های آن گرفته می شود. کسی که کتاب می خواند یعنی فکر می کند، کسی هم که فکر می کند، از بسیاری از پلشتی ها و پستی ها و بدی ها مصون است و این مردم آن جامعه هستند که از آن سود خواهند برد.»
ممیزی در عصر جهانی شدن، بی معنی است
در گفت وگو با اعظم کیان افراز، مدیر نشر افراز متوجه شدم نظرات مشترکی با لیما رامسری دارد. اولین نکته ای که کیان افراز به آن اشاره می کند، ممیزی سلیقه ای است. او می گوید: «وضع ممیزی کتاب در همه دوران ها سلیقه ای انجام می شود. شاید در پاره ای مسائل ثابت باشد، اما در بیشتر موارد سلیقه ای است و این باعث می شود هر دوره ما با مسائل جدیدی روبه رو شویم که قبلا مطرح نبوده. این مساله در دوره ای که در فضای اینترنت و رسانه، اطلاعات به سادگی در دسترس کاربر است و بسیاری از کتاب ها، توسط ناشران خارج کشور یا به شکلی در داخل کشور منتشر می شود، کار را برای ما سخت کرده.»او این طور ادامه می دهد: «شاید نویسنده ترجیح بدهد کتابش بدون حذف منتشر شود. امروز این امکان وجود دارد، ناشرانی هستند که این کار را انجام بدهند. این هم شیوه ای از انتشار است. کار این ناشران بر صنعت نشر بی تاثیر نبوده، اما نمی توان گفت تاثیر زیادی در بازار کتاب داشته. این مساله پررنگ نیست. البته که بهتر است کتاب ها بی ایراد منتشر شود؛ بی غلط و مساله؛ چه با مجوز چه بی مجوز. به هر حال هر عنوان کتابی که از چرخه توزیع و فروش خارج شود، در وضعیت نشر و رونق بازار اثر می گذارد. کتاب های زیرزمینی یا کتاب هایی که ناشران خارجی منتشر می کنند نیز چون فروش شان به صورت رسمی نیست و در پروسه توزیع قرار نمی گیرد، از این چرخه خارج شده و به صورت موردی یا اینترنتی به فروش می رسند و شکل مرسوم تولید و فروش را از دست می دهند.»کیان افراز می گوید: «یکی از دلایل کاهش استقبال مخاطب در نمایشگاه کتاب این مساله است که کتاب های بدون سانسور در دسترس همگان هست. می توانند سفارش بدهند و حتی برای شان ارسال شود. در چنین شرایطی که کتاب و اطلاعات در دسترس است، اینقدر حساسیت نسبت به کتاب در تیراژ 200 نسخه بی معنی می شود و کار ما را سخت تر می کند، چون برای تغییر هر یک کلمه، کار باید مرتب به وزارت ارشاد برود و بیاید. حتی حذف یک کلمه پروسه تولید کتاب را طولانی می کند. این درحالی است که همه جای جهان ناشر کتاب را منتشر می کند و اگر مدعی عمومی یا شاکی وجود داشته باشد، پاسخ می دهد.»
او به عنوان نمونه به حذف داشتن سگ به عنوان حیوان خانگی در اثر اشاره می کند و می گوید: «این مساله خیلی اهمیتی ندارد که به ممیزی بخورد، اما چنین مسائل و سانسور و ابلاغیه هایی باعث می شود مخاطب ما نسبت به کتاب مجوزدار اعتمادش سلب شود.»کیان افراز درباره معیارهای ممیزی می گوید: «این خط قرمزها شبیه برخوردی است که دهه شصت با ویدیو یا بعدتر با ماهواره یا اوایل با شطرنج و موسیقی شده بود. در این عصر اگر به یک نوجوان بگویید اوایل دهه شصت شطرنج و موسیقی حرام بوده، می خندد. وقتی به عقب برمی گردیم، می بینیم اینها می تواند الگو باشد. در عصر جهانی شدن، این همه اصلاح بی مورد و ممیزی چه برای کارهای تالیفی چه برای کارهای ترجمه بی معنی است.»او می گوید: «در این زمانه که فضای مجازی باعث شده نسل امروز کمتر به سمت کتاب روی بیاورند، اتفاقا باید کارهایی صورت بگیرد که انگیزه بیشتری برای خواندن کتاب به وجود بیاید. باید مخاطب به خواندن کتاب تشویق شود و فکر نکند کتاب مثله شده. سانسور چه موردی چه کلمه ای، بی معنی است و باعث می شود کتاب رونق خود را از دست بدهد.»این ناشر با بیان اینکه «در هر دو حوزه تالیف و ترجمه ممیزی وجود دارد»، توضیح می دهد: «در ترجمه ها بیشتر روی کلمات حساس هستند و در تالیف روی محتوا. شاید بتوان گفت در تالیف، حساسیت محتوایی بیشتر است. به طور کلی ممیزی و اصلاحیه تاثیر منفی در بازار کتاب گذاشته و باعث شده طیفی از جامعه کتابخوان به کتاب هایی که به شکل رسمی منتشر می شوند، کمتر اعتماد کنند. آنها یا به زبان اصلی کتاب را می خوانند یا کتابی را که بدون ممیزی منتشر شده پیدا می کنند. باید تمهیدی اندیشید که آن طیف کتابخوان دهه هفتاد دوباره برگردد.»مدیر نشر افراز «جلب اعتماد مجدد مخاطب به بازار رسمی و کتابفروشی ها» را امری ضروری می داند و درباره اتلاف وقت در جریان صدور مجوز کتاب می گوید: «از عوارض رفت و برگشت ها و ممیزی ، هدر دادن زمان است. بهتر است کتاب در زمان خودش منتشر شود. چند ماه پروسه رفت و برگشت برای صدور مجوز از یک جایی به بعد خسته کننده و فرسایشی می شود. کارهای اداری و بروکراسی، فقط باعث از بین رفتن انگیزه در تولید یک اثر برای مترجم، مولف و ناشر می شود.»
مساله، بلاتکلیفی کتاب است
مرتضی کاردر، مدیر نشر هرمس با اشاره به تغییر کارشناسان و ارزیابان کتاب و عوض شدن تنظیمات می گوید: «ناشران در طول این سال ها به جایی رسیده اند که خودشان را با این تغییرات وفق دهند، گاهی حساسیت ها زیادتر است، گاهی کمتر است. بعضی از تیم ها سختگیرانه تر عمل می کنند و با مرور زمان قدری سهلگیرانه تر ممکن است شوند. مساله در حال حاضر بلاتکلیفی کتاب است. ناشر برنامه ریزی می کند که مثلا در نمایشگاه 10 کتاب چاپ اول خواهم داشت و در فاصله زمانی معینی مثلا اسفند کارش را شروع می کند. این فرآیند یک ماه، یک ماه و نیم طول می کشد. اما گاهی بیشتر می شود و تا سه ماه یا بیشتر طول می کشد. این روند برنامه ریزی را برای ناشران کوچک و بزرگ سخت می کند.»او می گوید: «روند صدور مجوز نیاز به پیگیری های شخصی دارد. وقتی می گوییم همه چیز از طریق سامانه انجام شود یعنی دخالت نیروی انسانی و پیگیری شخصی کمتر شود. اما عملا این اتفاق نمی افتد؛ نیازمند پیگیری شخصی، رایزنی و... است. این مساله سرگردانی کتاب را بیشتر می کند.»او با اشاره به اینکه نشر هرمس بیشتر در حوزه ترجمه فعالیت می کند، می گوید: «در حوزه ترجمه، طبیعتا کتاب ها ممکن است با ممیزی بیشتری مواجه باشند. اما اگر منصفانه بخواهم نگاه کنم، در این حوزه آنقدر تغییر رویکرد نداشته ایم.»کاردر می گوید: «ناشر، مولف، مترجم و وزارت ارشاد باید به تعامل برسند در غیر این صورت ادامه کار ممکن نیست. موارد اگر مدون و معلوم باشد خیلی بهتر است. در این صورت من می دانم در مقام ناشر روی بعضی از آثار نمی توانم سرمایه گذاری کنم چون بدون جرح و تعدیل جدی، فعلا امکان گرفتن مجوز نخواهد داشت، چون جرح و تعدیل از حدی که فراتر برود من به عنوان ناشر ترجیح می دهم این اثر فعلا منتشر نشود. اگر به الگویی برسیم که من به عنوان ناشر بتوانم این مساله را تشخیص بدهم، بهتر است. موضوع دیگر که اشاره کردم زمان است؛ اینکه در چه بازه زمانی می توان مجوز گرفت. اما چیزی که بیش از همه اذیت می کند این بلاتکلیفی است که کار را سخت می کند.»کاردر درباره سیری که ممیزی طی کرده، می گوید: «منصفانه بخواهیم نگاه کنیم ممکن است در دولتی فضا بازتر بوده. اما در همان دولت هم سختگیری هایی بوده و به دلایل گوناگون بعضی از آثار نتوانستند مجوز بگیرند یا در همین دولت فعلی بعضی از آثار با حداقل جرح و تعدیل، با حداقل ممیزی مجوز گرفته. اما مساله من رسیدن به الگو و زمانبندی است.»او در مورد انتشار غیرقانونی آثار برای فرار از ممیزی می گوید: «شکل های گوناگون از انتشار غیرقانونی وجود دارد که بیشتر از همه به ناشرانی که کار خود را جدی می گیرند و برای اثر و مخاطب و کیفیت اثر معیاری قائل هستند، آسیب می رساند. اگر قرار است کسی کاری کند، منظورم فقط وزارت ارشاد نیست، مخاطب هم هست. چطور ما محصول پوشاک را از فروشگاهی که جنس اصل دارند، می خریم؟ در مورد کتاب هم باید همین اتفاق بیفتد. مخاطب اگر متوجه این موضوع باشد که ناشر وقت گذاشته برای تولید یک اثر، نباید کار را به صورت غیرقانونی از کنار خیابان بگیرد.»کاردر می گوید: «خیلی وقت ها به نتیجه نرسیدن، فقط بازار قاچاق کتاب را پر رونق می کند. مثلا کتابی به خاطر دو یا سه نکته مجوز نمی گیرد، 10 سال به صورت غیرقانونی و زیرزمینی تکثیر و توزیع می شود. بعد بالاخره به این نتیجه رسیده اند که به این کتاب مجوز بدهیم و با اغماض از دو نکته آن هم بگذریم که ناشرش آن را منتشر کند. این مساله ناشر را روز به روز ضعیف تر می کند. همه آثار یک ناشر که پرفروش نیستند. بعضی از آثار پرفروش می شود و مجوز نمی گیرند که کار را برای ناشر سخت می کند.»مدیر نشر هرمس می گوید: «من فکر می کنم سال 1403 مانند سال 1402 برای شماری از ناشران به ویژه ناشران علوم انسانی و ناشرانی که قدری نخبه گراتر هستند، سخت تر از پارسال خواهد بود. وضعیت نشر تابعی است از شرایط اقتصادی کشور اگر همین وضعیت ادامه پیدا کند با توجه به اینکه قدرت خرید مخاطب خیلی کم شده و از طرف دیگر قیمت گذاری با توجه به بازه بازگشت کتاب، هزینه و... دشوار شده و ناشر نمی تواند آشکارا ضرر کند یا حداقل سود کند، بعضی از ناشران شاید حتی مجبور شوند کار خود را تعطیل کنند. اما امیدوارم این اتفاق نیفتد و پیش بینی های من اشتباه باشد.»