الهه آرانیان
استاد شفیعی کدکنی در سال 77 در مقاله «قرن مولوی» نوشت: «از هماکنون با اطمینان میتوان گفت که قرن بیستویک، قرن جهانگشایی معنوی جلالالدین مولوی است. امروز در زبان انگلیسی هیچ شاعری، چه در اصل زبان انگلیسی و چه از طریق ترجمه به این زبان، موفقیتی را که مولانا به دست آوردهاست، ندارد و این هنوز از نتایج سحر است».مولانا، جهانیترین شاعر ایرانی است که مثنوی معنوی او به بیش از 25 زبان برگردانده شدهاست و این نشان از محبوبیت بالای این شاعر و عارف بزرگ در سراسر دنیا دارد. هفتم و هشتم ماه ژوئن 2024، همایشی در مقر یونسکو در شهر پاریس با عنوان «سهم مولانا جلالالدین محمد بلخی در گستره فرهنگ جهانی» برگزار شد که پژوهشگرانی از 38 کشور جهان در آن حضور داشتند و مقالات خود را ارائه کردند. از کشور ایران هم سه پژوهشگر برجسته ادبیات فارسی از جمله دکتر محمدجعفر یاحقی، دکتر محمد استعلامی و دکتر علیرضا قیامتی مقالات خود را به کنگره جهانی یونسکو ارسال کردند.
دکتر علیرضا قیامتی علاوه بر ارائه مقاله خود با عنوان «مهرورزی در اندیشه مولانا»، در این زمینه سخنرانی هم کرد که ویدئوی سخنرانی او در افتتاحیه کنگره جهانی مولانا پخش شد. به مناسبت برگزاری این همایش جهانی با دکتر قیامتی درباره محورهای مقاله «مهرورزی در اندیشه مولانا» و نیز فرصت ارزشمند چنین برنامههایی برای نهادهای فرهنگی ایرانی گفتوگو کردهایم.
غفلت نهادهای ایرانی از یک فرصت ویژه
دکتر قیامتی درباره برگزاری همایش جهانی یونسکو با محوریت مولانا و موضوع مقاله ارسالی خود به خراسان گفت: «تقریباً از سه سال پیش تمهیدات برگزاری این همایش فراهم و فراخوان مقالاتش هم از سال گذشته منتشر شده بود. یونسکو متولی اصلی بود و مراکز مولویشناسی ازبکستان، تاجیکستان و آمریکا هم آن را همراهی کردند. مقالهای با عنوان «مهرورزی در اندیشه مولانا» نوشته بودم که پذیرفته و از بنده برای سخنرانی دعوت شد. اتفاقا ویدئوی سخنرانی من در افتتاحیه پخش شد».
او در ادامه درباره محورهای اصلی همایش جهانی مولانا و آثار دیگر پژوهشگران از کشورهای مختلف گفت: «بیشتر سخنرانیها بر محور صلح و مهرورزی و عشق در آثار مولانا بود. مولانا و صوفیگری، مولانا و موسیقی، مرگ در اندیشه مولانا، تناسخ و مولانا، چهره خدا در اندیشههای مولانا، چهره پیامبران در مثنوی و... نیز از دیگر محورهای مقالات بود. از ترکیه هم دو سخنران بودند که یکی از آنها خوشبختانه مولانا را میراث مشترک ایران و ترکیه دانست و دیگری شرایط مولانا در قونیه را بررسی کرده بود. به طور کلی این همایش در پاریس، آمریکا، تاجیکستان و ازبکستان خیلی بازتاب داشت و کشور ما میتوانست در حضور کمرنگ کشور ترکیه، از این فرصت استفاده کند و بهتر و فعالتر خودش را نشان دهد».
اهمیت صلح و مهرورزی در نگاه مولانا
از دکتر قیامتی پرسیدیم محورهای سخنرانیاش در باب مهرورزی از نگاه مولانا چه بوده که اینطور گفت: «سخنرانی من حول این موضوعات بود: اینکه مولانا ارزش انسان را در چه میداند و چقدر به صلح و زندگی مسالمتآمیز فکر میکند و اینکه در نگاه او تفاوت ادیان و مذاهب، انسانها را مقابل هم قرار نمیدهد. مولانا تلاش میکند همه انسانها را از هر دین و مذهب و نژاد و رنگ در زیر یک پرچم که همان عشق است، گرد آورد. به همین دلیل برای مولانا آنچه مهم است، مسیر راه عشق و تعالی به سوی خداوند است. او میگوید نردبانهای متعددی برای رسیدن به خداست و هرکس از هر نردبان پیش برود، مورد پذیرش خواهد بود:
نردبانهایی است پنهان در جهان/ پایه پایه تا عنان آسمان/ هر گُرُه را نردبانی دیگر است/ هر روش را آسمانی دیگر است/ زان که خود ممدوح جز یک بیش نیست/ کیشها زین روی جز یک کیش نیست.
قیامتی تصریح کرد: همه مدح و ستایشها به هر زبانی اگر برای خالق باشد حتما برای مخلوق هم خواهد بود. مولانا میگوید با هر دین و مذهبی که دارید، مهم این است که به سوی خدا و مخلوق او بروید و مهرورزی کنید:
این حقیقت دان نه حقند این همه/ نه به کلی باطلانند این رمه/ پس مگو کین جمله دمها باطلاند/ باطلان بر بوی حق دام دلاند/ پس مگو جمله خیال است و ضلال/ بیحقیقت نیست در عالم خیال/ آن که گوید جمله حقاند احمقیست/ وانکه گوید جمله باطل او شقیست».
رسمیت یافتن عبادت عاشقانه در مثنوی
این استاد زبان و ادبیات فارسی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه مولانا در قرن هفتم هجری و در اوج جنگهای صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان، از صلح و مهرورزی سروده ، گفت: «مولانا در چنین زمانه ای میسراید:
هر کسی را سیرتی بنهادهام/ هر کسی را اصطلاحی دادهام/ ما برون را ننگریم و قال را/ ما درون را بنگریم و حال را.»
این استاد زبان و ادبیات خاطرنشان کرد: هر کسی سیرت و راه و روشی دارد. مهم این است که انسان باشیم و عاشق باشیم و به سوی معبود حرکت کنیم. مولانا خشونت را نفی میکند و با بانگ بلند میگوید:
«در کف ندارم سنگ من با کس ندارم جنگ من/ بر کس نگیرم سخت من زیرا خوشم چون گلستان».
مولانا تمام باورها را به رسمیت میشناسد؛ چون عبادت عاشقانه با خداوند را رسمیت میبخشد و بزرگترین آرمانش این است. او در داستان موسی و شبان مشخص میکند که عبادت ساده یک شبان میتواند از عبادت فردی مانند حضرت موسی(ع) هم فراتر باشد».