.
نگاهي به كتاب کوه جادو نوشته توماس مان
انتشار : 1402/11/16


واژه‌‎ هجرت، بار معنوی ویژه‌‎ای دارد و ادبیات پر از لحظات هجرت ‌‎گونه‎ای است که در آن قهرمان به جهان درون و معنویت کشیده می‎شود و از دنیای عینی و مادی می‎گریزد. توماس مان نویسنده کتاب «کوه جادو»، با همین نگاه شرایط ذهنی و جسمانی یک بیمار را به عنوان پلی برای سیر به معنویت معرفی می‌کند. هانس کاستورپ جوان، تازه مهندسی از خانواده‎ای تاجر در هامبورگ، سوار بر قطار، مسیری طولانی را از شهر خود تا اعماق کوهستان طی می‌‎کند تا در کنار فراغتی کوتاه، از پسرخاله‎‌ بیمارش در آسایشگاه بین‌المللی برگهوف در کوهستان‌‎های آلپ دیدار کند. سفری سه ‎هفته‎ای که به هجرتی هفت ‎ساله می‎انجامد و او را از مهمان آسایشگاه به مقیم آن تبدیل می‌کند. راوی، ابتدای داستان هشدار می‎دهد داستانی که قصد روایت آن را دارد، داستان قهرمانی است که ویژگی خاص و شگفت ‌‎انگیزی ندارد. به عبارت دیگر، قهرمان داستان یک آدم بسیار معمولی است. حتی قرار نیست کار ویژه‎ و قهرمانانه‎ای انجام دهد. بلکه آنچه قهرمان قرار است در سیر رمانی طویل از سر بگذراند، گذشتن از مرزهای عادی و تثبیت ‌شده‎ زندگی انسانی معمولی در نظام شهری و ورودش به حاشیه ماجراهای زندگی شهر است.