.
ترافیک شخصیت های شاهنامه در شهر «عطار» و «خیام»
انتشار : 1402/11/16


حکیم ابوالقاسم فردوسی، ماجراهای شنیدنی از تعقیب و گریز کیخسرو سفر راز آلود اردشیر و عبور یزدگردسوم از نیشابور را در اثر جاودانه خود به نظم کشیده است


 محمد بهبودی نیا

 «نشابور»که در تاریخ ایران همواره یکی از شهرهای مهم خراسان به شمار می‌آمده و اینک عموماً آن را نیشابور می‌خوانند، در دوره اسلامی تا واقعه حمله مغول، کلان ترین و شاخص‌ترین شهر خراسان بوده است. در این دوره سه شهر نامی دیگر خراسان عبارت بوده‌اند از «مرو»، «بلخ» و «هرات». حکیم توس نیز با نگاه دقیق به وقایع تاریخی این شهر به روایت بسیاری از آن ها پرداخته است. در سلسله گزارش‌های نامجای های شاهنامه با تکیه بر کتاب «فرهنگ جغرافیای تاریخی شاهنامه»، اثر استاد سید مهدی سیدی فرخد تا امروز به سراغ تعدادی از مکان های تاریخی رفته‌ایم که همچنان پابرجاست، مکان‌هایی مانند «کشف رود»، «اژدرکوه» و «دره آل» در مشهد، «چشمه سو» درگلمکان، روستای «بقمچ»، «کلات»، «گرو و فرود»، رود «سنبار» در بجنورد و.... در این شماره نیز گذری به شهر نیشابور داریم تا از آن چه فردوسی با طبع منظوم شکوهمند خود روایت کرده آگاهی یابیم.

عبور شاهانه کیخسرو از نیشابور
نام نشابور اولین بار در شاهنامه فردوسی در داستان کیکاووس و بدین سبب آمده است که افراسیاب در غیاب کیکاووس به ایران حمله کرده بود. کیکاووس به مقابله با تورانیان، ظاهراً در جنوب مرو پرداخت و پس از بیرون راندن آن ها در هر یک از چهار شهر مرکزی خراسان، پهلوانی نشاند و خود به پارس بازگشت:
فرستاد هر سویکی پهلوان
جهاندار و بیدار و روشن روان
 به مرو و نشابور و بلخ و هری
فرستاد بر هر سویِ لشکری
پس از آن در داستان جنگ بزرگ آمده است که کیخسرو بعد از فتح توران و فراری دادن افراسیاب از کُنامش، بهشت کنگ، به ایران بازگشت و بعد از عبور از شهرهای بلخ و طالقان و مرورود وارد نیشابور شد و یک هفته در آن شهر توقف و بخشش کرد، آنگاه به ری و پارس رفت:
وزان سو به راه نشابور شاه
بیاورد پیلان و گنج و سپاه
 به شهر اندرون هر که درویش بود
وگر سازش از کوشش خویش بود
 درم داد مر هر یکی را ز گنج
پراگنده شد بدره پنجاه و پنج
سر هفته را کرد آهنگ ری
همه راه با رامش و رود و می
در این گزارش مسیر حرکت کیخسرو کاملاً با «شاهراه اعظم»، جاده ابریشم بعدی انطباق دارد.

سفر پنهانی و راز آلود اردشیر
 یاد کرد بعدی نشابور مربوط به آغاز کار ساسانیان است که خواسته‌اند نسب خود را به بهمن اسفندیار و دارای هخامنشی برسانند، در نتیجه داستانی ساخته‌اند که بر اساس آن بهمن پسری به نام ساسان داشت که وی را اردشیر هم می‌خواندند و دختری به نام همای چهرزاد. چون بهمن دخترش را به جانشینی برگزید، اردشیر یا ساسان از پدر رنجید و ناشناخته به نشابور رفت و در آن شهر با زنی نژاده ازدواج کرد و از وی فرزندی زاد که او را هم ساسان نامیدند این کودک چون یال برکشید پدرش در گذشته بود و او شبان شاه نشابور و بعد هم شبان بابک شد:
چوساسان شنید این سخن خیره شد
ز گفتار بهمن دلش تیره شد
به سه روز و دو شب بسان پلنگ
 از ایران به مرزی دگر شد ز ننگ
زنی را ز تخم بزرگان بخواست
 بپرورد و با جان همی داشت راست
 همی داشت آن راستی در نهفت
 نژادش به گیتی کسی را نگفت
زن پاک تن خوب فرزند زاد
ز ساسان پرمایه بهمن نژاد
پدر نام ساسانش کرد آن زمان
مر او را به زودی سرآمد زمان
 چو کودک ز خردی به مردی رسید
در آن خانه جز بینوایی ندید
 ز شاه نشابور بستد گله
که بودی به کوه و به هامون پله
 همی بود یک چند چوپان شاه
 به کوه و بیابان و آرامگاه

اختلاف نظر بیهقی و فردوسی
این افسانه را ابوالحسن بیهقی(مولف تاریخ بیهق) نیز با شاخ و برگ و توضیح بیشتر نقل کرده، اما محل شبانی ساسان را ولایت بیهق شهرستان سبزوار کنونی دانسته و البته یادآور شده است که شاهان نشابور از اعقاب همان ساسان بوده‌اند (بی تا، ص ۳۹-۲۳) بنا بر شاهنامه شاپور پسر اردشیر ساسانی چند شهر و بنا ساخته که یکی از آن ها کهن دز نشابور بوده است:
کهن دز به شهر نشابور کرد
که گویند با داد شاپور کرد
اما ابوالحسن بیهقی بنای خود شهر نشابور را به شاپور نسبت داده و افزوده است که نشابور یعنی نی (شهر) + شاپور (بی تا، ص ۲۳) اما روایت شاهنامه باید صحیح‌تر باشد چون نشابور بنا بر حفاری های باستان شناسان از قرن ها پیش از ساسانیان وجود داشته و ساسانیان تنها شهر یا کهن دژی جدید در آن جا ساخته‌اند که حالا ویرانه‌های آن در شرق شهر نیشابور به نام تپه «طرب آباد» برجاست. دکتر خالقی مطلق هم درباره شهرهای منسوب به شاپور توضیحاتی داده است. (یادداشت‌های شاهنامه، بخش دوم و سوم بخش سوم، ص 191)
در پادشاهی هرمزد نوشین روان و جدال‌های وی با بهرام چوبینه، از اعقاب آرش اشکانی، آمده است که چون بهرام از سر تسلیم قصد کرد که بلخ را به سوی ری ترک کند از میان لشکریان خود پهلوانی را برای مرزبانی خراسان برگزید و چهار شهر مهم این دیار را بدو سپرد:
ز لشکر یکی پهلوان برگزید
که سالار بوم خراسان سزید...
خوراسان بدو داد با لشکری
نشابور با بلخ و مرو و هری

گذر یزدگرد سوم به پشت نیشابور
آخرین خبر هم این است که یزدگرد سوم هنگام گریز از برابر تازیان و سفر به خراسان از بغداد به ری و گرگان و پشت نشابور(یکی از بخش های نشابور) از روستاهای تابع آن، رفت و از آن جا هم راهی طوس و مرو شد. در تصحیح آقای خالقی به درستی پشت ثبت شده، اما مسکو و دیگران بست آورده‌اند که خطاست. پشت.بنا بر شاهنامه، یزدگرد بدون ورود به شهر نشابور یا مذاکره و مکاتبه با حاکم آن، پس از گسیل کردن نامه به مرو و طوس از پشت نشابور به طوس رفت.

 

منبع: روزنامه خراسان