تاریخ در ساده ترین تعریف «مطالعۀ گذشته» علمی است با اهمیت که از دیرباز در شناسايیدن احوال و مسائل انسان نقش موثر داشته است: «تبیین کنش های انسانی، یکی از اهداف تاریخ بوده و این ویژگی میان تاریخ و موجودیت و واقعیات زندگی انسان پیوندی ناگسستی ایجاد می کند؛ به تعبیری آن را به بیان سرگذشت واقعی انسان، آن گونه که زیسته ملزم می سازد. انسان هم در پس تاریخ و هم در متن آن، حضور دائمی دارد. او موضوع تاریخ و آفریننده آن، هم چنین روایتگر تاریخ است. این موقعیت، انسان را به عنوان محور تاریخ و به صورت یک موجود تاریخی مطرح می سازد و به او نقشی بنیادی در تاریخ می بخشد.
تا زمانی که انسان، گذشت زمان را فقط بر اساس فرآیندهای طبیعی یعنی گردش فصول و طول عمر احساس می کرد، درکی از تاریخ نداشت اما از وقتی گذر روزگار را رویدادهایی که خود نقش آگاهانه در وقوع آنها داشت، درک کرد، تاریخ آغاز شد. از این پس آدمی دریافت که تاریخ، علم و ابزاری یگانه است که می تواند جریان رویدادهای انسانی را دنبال نموده و آن را «انگیزه شناسی» کند؛ هم چنین آموخت تاریخ، علم و زمینه ای است که ارتباط با گذشته و «کشف حقیقت را فراهم می کند. علمی که مواد و مصالح آن حوادث زندگی انسان در گذشته است؛ حوادثی که امروز تحت نظارت یا در حیطه تجربه انسان نیست» و نمی توان دخل و تصرفی در آن داشت یا این که تغییری در آن ایجاد کرد. مورخان تنها می توانند حقایقی از آن را که خود کشف کرده اند، توضیح دهند.
تاریخ و مسائل تاریخی، دارای سه رکن اصلی یعنی زمان مکان و اشخاص است؛ که تاریخ نگاران این سد رکن را با وجود پیچیدگی و در هم تنیدگی شان ناگزیرند «باز آفرینی ذهنی» کنند و به روایت در آورند. به تصویر کشیدن آن چه در فضای بیکرانه زمان و مکان توسط اشخاص انجام شده جز از طریق روایت، میسر نبوده و عنصر روایت در کار تاریخ نگاری از اهمیت بسیار برخوردار است؛ روایت شناخته شده ترین قالب تاریخ از ابتدا تاکنون بوده و مورخان به انحاء مختلف از شیوه های روایی در اشکال متنوع تاریخ نویسی سود برده اند. روایت به دلیل داشتن وجه گذرا و زمانمند و نظم بخشی به وقایع و کنش ها بستری ساختاری برای مورخان فراهم می کند و ساماندهی مطالب و متمرکز ساختن محتوا را بر «اساس نظم زمانی متوالی» برای تاریخ نگار میسر می سازد؛ به بیان دیگر، روایت، اجزای پراکنده تاریخ را به کل پیوند می زند و امکان ترسیم منسجم وقایع تاریخی و عرضه و نمایش آن را به وجود می آورد. روایت و روایت گری از ارکان داستان نویسی و یکی از عناصر اصلی داستان نیز به شمار می آید. از این روی، بهره گیری تاریخ نگاران از شگردها و سطوح مختلف روایت، شوة کار آنان را با آنچه در داستان نویسی رواج دارد نزدیک می سازد و اقرایت و شباهت هایی را میان داستان نویسی و تاریخ نگاری رقم می زند. گفته شده: «تاریخ نگاری اساساً نوعی داستان نویسی یا داستان سرایی است ولی داستانی واقعی است.» که تخیل تاریخ نگار در آن راه نمی یابد.
اما داستان نویسان نیز از تاریخ اشخاص و رویدادهای تاریخی بهره برده و داستان هایی آفریده اند که منبع، بستر و مصالح کار در آنها تاریخ و حوادث تاریخی بوده است. اساس کار در این داستان ها، بازنمایی گذشته و تبعیت از الگوهای تاریخی است نزدیک ترین مصداق این مدعا رمان تاریخی است که شاکله تاریخی دارد اما تاریخ صرف نیست. رمان تاریخی، شکلی از روایت داستانی است که در آن رویدادهای محض تاریخی و نقش آفرینی شخصیت های تاریخی در قالب داستان نشان داده می شود. این نوع رمان معمولاً به یک دوره تاریخی می پردازد و ممکن است غیر از اشخاص واقعی آمیزه ای از شخصیت های داستانی و تاریخی را در خود داشته باشد. نویسندگان این نوع رمان، رسالتی بیش از داستان نویسی برای خود قائل اند. آنها غالباً حقیقت مانندی اثر و وفاداری به واقعیات تاریخی را مد نظر دارند به همین دلیل از ساختارهای پیچیده داستانی دوری می جویند و از شیوه های روایتی ساده بهره می گیرند. ناگفته نماند که اعتبار تاریخی این نوع رمان، هرگز به اندازۀ خود تاریخ نیست و به قولی حقیقت تاریخی به تاریخ تعلق دارد و مان تاریخی نمی تواند از عهده وظیفه باز آفرینی مقرون به حقیقت دوران گذشته برآید.
احمد محمود
اما پیوندهای داستان و تاریخ منحصر به رمان تاریخی نیست. برخی آثار داستانی بی آنکه ویژگی های زمان تاریخی را داشته باشد، وامدار تاریخ بوده و از طرق مختلف با تاریخ، حوادث و اشخاص تاریخی ارتباط یافته است. نویسندگان این آثار، عموماً دارای دغدغه های تاریخی بوده و مقولهٔ داستان را از منظر تاریخ و با ملاحظات تاریخی می نگرند. مصداق چنین آثاری هم در ادبیات داستانی دنیا و هم در میان آثار داستان نویسان فارسی یافت می شود. برخی رمان های فارسی با این ویژگی آفریده شده و نویسندگان آنها ضمن تلاش برای آفرینش اثری هنری واقع نمایی تاریخی را نیز مد نظر داشته اند. احمد اعطاء معروف به «احمد محمود» یکی از نویسندگانی است که بستر و پی رنگ زمان های او را تاریخ معاصر و رویدادهایی که خود او و نسل امروز تجربه کرده، شکل می دهد. محمود نویسنده ای سیاسی است که دورانی از دشواری و محرومیت های اجتماعی را گذرانده و دارای تجربه مبارزاتی است. این پیشینه توشه و دستمایه خلق آثارش بوده و نقش مهمی در سبک و سیاق نویسندگی او ایفا نموده است. محمود نویسنده ای رئالیست با بینش سیاسی و چپ گرایانه است که از آغاز دههٔ سی تا پایان دهه هفتاد به عنوان نویسنده ای صاحب سبک و مطرح در عرصۀ داستان نویسی ایران حضور فعال داشت. ماحصل فعالیت او چندین مجموعه داستان کوتاه و زمان است که شالوده این آثار زندگی محرومیت و مشقات انسانهای متعلق به اقلیم جنوب ایران است. وجود مناسبات و آدم های واقعی و ترسیم طبیعی و نزدیک به واقعیت زندگی در دنیای داستانی احمد محمود نام او را به عنوان نویسنده ای رئالیست و اقلیم گرا تثبیت کرده و در زمره یکی از بنیان گذاران ادبیات جنوب، قرار داده است.
مولفه های شناخته شده مكتب رئالیسم یعنی جامعه گرایی و توجه به واقعیات اجتماعی، همچنین تیپ سازی و استفاده از افراد عادی به قهرمان، و نیز جزئی نگری ناتورالیستی در تکوین آثار احمد محمود نقش دارند؛ با این وصف، رئالیسم محمود دارای شاخصه ها و مختصات انحصاری نیز هست؛ زیرا با شگردی ویژه که برآیند ذهنیت تاریخی، گرایش حزبی و فکری و یا تعهد ایدئولوژیک اوست به رئالیسم روی آورده و از این رهگذر توفیق یافته میان مبانی رئالیسم و درک خویش از رخدادهای تاریخی و نیز مسائل اقلیمی، پیوندی خاص ایجاد کند.
روایت گر تاریخ و داستان
محمود در داستان هایش ترکیبی خاص از استناد و تخیل به دست داده و با بهره گیری از زمان، اشخاص، وقایع و مکان های تاریخی، گونه ای داستان رئالیستی با اعتبار تاریخی به وجود آورده که واجد ویژگی های انحصاری است. در کارنامه او چند رمان با زمینه تاریخی و دارای اهمیت اقلیمی و جامعه شناختی، موجود است که عمدتاً ساخت واقعه نگارانه دارند و می توان آنها را روایت هایی داستانی با مایه و ماهیت تاریخی به شمار آورد. این آثار رمان تاریخی به شمار نمی آیند، اما دارای ویژگی و قابلیت هایی هستند که آنها را از رمان های غیرتاریخی متمایز می کند. محمود مورخ یا تاریخ نگار نیست ولی به گواهی آثارش می توان ادعا کرد دارای معرفت تاریخی بوده و به گونه ای تاریخ را در خود، درونی ساخته است. معرفت تاریخی وی بر منابع، متون و اسناد تاریخی تکیه ندارد. او شناختی ذهنی و تجربی از تاریخ معاصر به دست آورده و از آن به صورتی خاص در خلق داستان هایش بهره برده است. در حقیقت شناخت محمود از تاریخ، شناختی «برون مأخذی» است؛ یعنی شناختی که با تجربیات فردی حاصل شده و بر مشاهدات شخصی و «تجربه» باوری استوار است. محمود دوره ها، حوادث و موضوعاتی از تاریخ را بازسازی و روایت کرده که خود در متن آن حضور داشته و از نزدیک با فراز و فرود و مسائل آن مرتبط بوده است.
محمود به طور همزمان، متأثر از الگوهای تاریخی ساختی از روایت داستانی را سامان بخشیده که در آن استناد تاریخی خاطرات و نیز تخیل نویسنده، همچنین دغدغه های ایدئولوژیک وی به نوعی وحدت می رسند. آثار او گونه ای بازنمایی افعال و رویدادهای تاریخی به کمک طرح داستانی است که نهایتاً به باز آفرینی دوره های تاریخی در چند دهه اخیر می انجامد. موقعیت دوگانه وی هم به عنوان یک روایت گر تاریخ که قصد دارد وقایع چند دهه از تاریخ ایران را بیان و داوری کند؛ هم این که در صدد است رویدادهای تاریخی را دستمایه آفرینش هنری قرار دهد، او را صاحب سبکی ویژه در داستان نویسی ساخته که در آن تجارب شخصی نویسنده و رویدادهای تاریخی به یگانگی می رسند. در این سبک تاریخ و روایت داستانی به گونه ای خاص در هم می آمیزند و هر یک به بستری برای ظهور و تکوین دیگری تبدیل می شوند. با این سبک امکان بازخوانی تاریخ و تا حدی قضاوت درباره رویدادهای تاریخی در متن داستان فراهم می شود و نویسنده با کشف ظرفیت های داستانی در رخدادهای تاریخی روایت هایی را سامان می دهد که ضمن داشتن خصلت تاریخی و واقعی ارزش و اعتبار هنری و داستانی نیز دارند.
محمود رویدادهای مهم تاریخ معاصر را با تمهیداتی خاص به فضای داستان می آورد و محور و بستر وقایع و حمل داستانی قرار می دهد؛ به طوری که موضوعات مهم تاریخی و جزئی نگری های داستانی به صورت همزمان در متن داستان هایش گنجانده می شود. زیرساخت رمان های «همسایه ها» «داستان یک شهر»، «زمین سوخته» و «مدار صفر درجه» که از آثار شاخص احمد محمود به شمار می آیند، نظریات و دیدگاه های تاریخی اوست. مایه این آثار وقایعی مهم و اثر گذار همچون ملی شدن نفت، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، وقوع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی است. محمود پیرنگ رمان هایش را بر دوش این حوادث نهاده و شاکله رمان هایش به طور مستقیم و غیر مستقیم با حوادث یاد شده ارتباط یافته است.
رمان همسایه ها
«همسایه ها» نخستین رمان احمد محمود است که مرکز ثقل آن، حادثه ای ملی است. زمان جاری در این رمان، حدوداً سه سال، یعنی فاصله سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۱ است. در این رمان، فقر، فساد، محرومیت، خرافات طبقات محروم هم چنین ماجراهایی عاشقانه و...به صورت مضامین جاری قرار دارد؛ مضامینی که راوی به طور مستقیم با آنها در گیر است. در عین حال به طور غیر مستقیم، جریان ملی شدن نفت روایت می شود. رویدادهای دیگری که در رمان «همسایه ها» وجود دارد، اغلب اهمیت سیاسی و اجتماعی دارند، اما در متن و یا حاشیه موضوع اصلی قرار می گیرند؛ به همین دلیل رمان «همسایه ها» دارای اهمیت تاریخی عمدتاً نهفته و گاهی آشکار است؛ به طوری که حذف واقعه اصلی و تاریخی نفت کلیت و موجودیت زمان را دچار آسیب می کند و موضوعیت مناسبات بخش عمده ای از داستان را از بین می برد. بسیاری از ماجراها و روابط جاری در این داستان با این رویداد اصلی ارتباط یافته است. علی رغم این که جریان مبارزه برای ملی شدن نفت در شاکله «همسایه ها» نقشی محوری دارد، اما نویسنده در فواصل داستان ذهن خواننده را با حوادثی دیگر در گیر می کنند. همین امر موجب می شود اصل واقعه گاهی با وجود محوری بودن، در حاشیه دیده شود.
پیشینه پژوهش
در این پژوهش، تلاش شده نقش ماجرای ملی شدن صنعت نفت در تکوین فرازهای رمان «همسایه ها» بیان شود و طی آن مطابقت و مشابهت میان رویدادهای تاریخی و حوادث داستانی این رمان کشف و تبیین گردد. در این راستا تا حد ممکن، پیوند میان گرایش فکری خاص نویسنده و رویکرد تاریخی وی نشان داده شده و داوری نویسنده دربارۀ اشخاص و رویدادهای تاریخی از ابتدای مبارزه برای ملی شدن نفت تا پایان آن، یعنی تا قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. این مختصات پژوهش حاضر را از پژوهش هایی که تاکنون در این حوزه صورت گرفته، متمایز می کند. با این وصف در میان پژوهش هایی مختلفی در باره احمد محمود انجام شده، غیر از منابعی که مورد رجوع مستقیم این گفتار بوده اند، معدود پژوهش هایی وجود دارد که می توان آنها را به گونه ای زمینه و پیشینهٔ این پژوهش یا در راستای آن، قلمداد نمود؛ یکی از آنها مقاله ای است با عنوان «تحلیل مضامین نفت در زمان همسایه ها» از فاطمه غلامی که در کنفرانس بین المللی بررسی مسائل جاری، زبانها، گویش ها و زبان شناسی چاپ شده است. در این مقاله در باب تأثیر و بازتاب سیاسی و اجتماعی ماجرای نفت در رمان همسایه ها سخن گفته شده و اوضاع جامعه ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد مورد کندوکاو قرار گرفته است. «نقش صنعت نفت در ظهور سه نویسندۀ صاحب سبک مکتب داستان نویسی جنوب» مقاله دیگری است از شبنم حاتم پور و... که در کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی، به چاپ رسیده است. در این مقاله تأثیر صنعت نفت در شیوه زندگی مردمان جنوب ایران و نیز در تکوین سبک و اسلوب نویسندگی احمد محمود و دیگر نویسندگان متعلق به اقلیم جنوب به طور مختصر مورد بررسی قرار گرفته است؛ دیگر مقاله ای با عنوان «مطالعه تصویری دهه بیست جنوب ایران در رمان همسایه ها» از علی فضلی و... چاپ شده در فصلنامه «ادب فارسی دانشگاه تهران» است؛ که در این مقاله ضمن بررسی روند و کیفیت روایت در رمان همسایه ها مراحل رشد و تکوین ذهنیت و شخصیت یک نوجوان (راوی) بر گستره روزگار ملی شدن صنعت نفت مورد تأمل قرار گرفته است. «خوانش پسااستعماری همسایه ها احمد محمود در پرتو نظرات اسپیواک» مقاله ای است از رضا البرزی اوانکی که در نشریه پژوهش ادبیات معاصر جهان، انتشار یافته است. در این مقاله تلاش شده حس منفی و ناامیدی فرودستان در زمان همسایه ها ترسیم شود و ابعاد تأثیر گذاری روشنفکران در زندگی فرودستان و چگونگی جایگزینی صدای روشنفکران با صدای فرودستان، بررسی و تحلیل
گردد.
کتاب «دکتر تون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» نیز روایتی داستانی و خاص از کودتای ۲۸ مرداد از شهرام رحیمیان است. این اثر به طور همزمان دارای وجه سمبولیک و داستانی، در عین حال تاریخی است که نویسنده آن را از خاطرات یکی از نزدیکان دکتر مصدق الهام گرفته است. این رمان، غیر از موضوع محوری آن که ملی شدن صنعت نفت در ایران است، از نظر شاکله داستانی و ذهنیت و رویکرد تاریخی شباهتی با رمان همسایه ها ندارد.
تاریخ نفت
مبارزه مردم ایران برای ملی شدن صنعت نفت نقطه عطفی در تاریخ ایران به شمار می آید. زمینه های این مبارزه پس از مشروطه در عصر رضاخان و نیز بعد از حاکمیت بیست ساله رضاخان است. این مبارزه که مصداق و بعدی از استعمارستیزی تاریخی ملت ایران محسوب می شود، در اواخر دههٔ بیست به اوج خود رسید. سلطة استعمار انگلیس بر ذخایر نفتی ایران از دوره قاجار آغاز شد. نخستین قرارداد نفتی میان ایران و انگلیس در زمان ناصرالدین شاه قاجار منعقد شد که طی آن امتیاز نفت ایران به «بارون ژولیوس رویتر» انگلیسی واگذار گردید. این قرارداد به جهت برخی اعتراضات و نیز مخالفت دولت تزاری روس به اجرا در نیامد. دومین قرارداد مربوط به دوره مظفرالدین شاه قاجار است که به قرارداد دارسی معروف است. طی این قرارداد امتیاز اکتشاف، استخراج و بهره برداری از نفت کل ایران، منهای مناطق شمالی، به مدت شصت سال به انگلیس واگذار شد. طرف انگلیسی قرارداد نیز متعهد شد ۱۶ درصد از سود خالص نفت را به ایران بپردازد. انگلستان همواره در انجام تعهدات مربوط به قرارداد دارسی کوتاهی کرد و هرگز سهم تعیین شده ایران را به درستی پرداخت ننمود.
در دوره پهلوی اول (رضاخان) تغییراتی در مفاد این قرارداد صورت گرفت؛ با این وصف، حقوق ایران همچنان تضییع می شد. پس از سقوط رضاخان و آغاز دوره پهلوی دوم احقاق حق ایران در مسئله نفت مجدداً مطرح گردید. از سال ۱۳۲۷ تا سال ۱۳۲۹ مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت فراگیر و مردمی شد. در این هنگام، دولت انگلیس نیز از حیل مختلف سود می جست تا از آن ممانعت کند. به قولی دوران دوساله زمستان ۲۷ تا زمستان ۲۹ دوران تلاش عبث ایادی انگلیس برای تجدید قرارداد نفت بود. با این وصف، مبارزه مردم ایران در نهایت به ثمر رسید و پس از چند دهه قرارداد دارسی لغو و از انگلستان قطع ید گردید. به این ترتیب، صنعت نفت در ایران ملی شد. این حادثه، پیروزی مهمی برای ملت و دولت ایران و نیز شکست بزرگی برای انگلستان به شمار می آمد. در پی این شکست، دولت انگلیس با همکاری دولت آمریکا دست به توطئه و اقداماتی زد تا دگرباره بر نفت ایران دست یابد، ما حصل توطئه آنان تدارک کودتایی نظامی بود؛ کودتایی که در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ منجر به ساقط شدن دولت ملی دکتر محمد مصدق گردید.
نخستین نمود
محمود در «همسایه ها»، مراحل ملی شدن نفت را به تناوب و با خطوطی مقطع روایت می کند. اشاره مستقیم به این واقعه گاهی در حد یک وصف یا چند دیالوگ است؛ اما همین اشارات معدود به طور موجز، كل ماجرای مبارزه برای ملی شدن نفت و تحقق آن را بازگو می کند. نویسنده از مبارزه برای ملی شدن نفت روایتی گسسته و در عین حال خطی را سامان داده که حرکت رمان در مسیر تکوین و به نتیجه رسیدن آن قرار گرفته است؛ گویی، ابعاد ماجراها و شخصیت های داستان برای آن آفریده شده اند تا همین واقعه را روایت کنند.
از ابتدای رمان تا صفحهٔ ۵۹ سخنی از جریان نفت نیست و محمود ماجراهای آغازین داستان را پیش می برد او در این بخش، ضمن معرفی شخصیت اصلی داستان یعنی راوی (خالد) که پسری پانزده ساله و از خانواده ای فرودست و محروم است توصیف و تبیینی جامعه شناختی از محیط و آدمهای داستان به دست می دهد. نخستین نمود ماجرای نفت با ترسیمی از فعالیت مخفیانه افرادی در یک کتابفروشی ارائه می شود که راوی بر اثر یک تصادف با محیط آن و افرادی که به آنجا رفت و آمد دارند، آشنا می شود.
«... کتاب کوچکی به دست دارد که به اندازه یک کف دست است. اسم کتاب با رنگ قرمز چاپ شده است. کتاب را میدهد به مرد سیه چرده... مرد سیه چرده کتاب را می گیرد و می گذارد لای روزنامه ای که کنار دستش تو قفسه کتابخانه است.» (همسایه ها: ۵۱)
راوی در این مکان با یکی از آدم های موثر داستان (شفق) که فعالیت سیاسی دارد، آشنا می شود؛ او زمینۀ ورود راوی را به فعالیت های حزبی و سیاسی از جمله مبارزه برای ملی شدن نفت فراهم می کند. نویسنده با نشان دادن این محیط و احوال، فضا و امکان مناسبی برای حرکت راوی در مسیر تحولات فردی و تاریخی به طور همزمان به وجود می آورد. این محیط و اماکنی از این دست با مرام فکری و حزبی محمود یعنی حزب توده و نیز نوع مبارزه و فعالیت سیاسی که وی تجربه کرده، نسبت دارد. حزب توده در این هنگام، فعالیت مخفیانه داشت.
رئیس دولت
در رمان «همسایه ها» تلاش برای ملی شدن نفت و رفع سلطۀ انگلیس بر نفت ایران، هم در میان فعالان سیاسی و اهل سیاست، هم در جامعه، مرحله به مرحله وصف می شود. در تیر ماه ۱۳۲۹ با روی کار آمدن سپهبد حاجعلی رزم آرا و آغاز نخست وزیری او، مبارزه دامنه می گیرد و ملی شدن نفت به صورت یک خواسته عمومی در می آید. رزم آرا از مخالفان ملی شدن نفت بود. طرفدران ملی شدن نفت در مجلس نتوانستند مانع از رأی اعتماد گرفتن دولت او شوند. از این رو تظاهرات مردمی و متینگهای سیاسی پا می گیرد. بعد از این واقعه کارگران و افراد مربوط به شرکت نفت وارد عرصه مبارزه می شوند. این احوال در زمان همسایه ها به گونه ای انعکاس می یابد که راوی بتواند به ترتیب با مراحل مبارزه روبرو گردد و یا خواست ملی مردم آشنایی پیدا کند:
«از این همه آدم که یکهو تو میدان دور هم جمع شده اند بهتم می زند... همین طور که آدمها، پشت سر هم از خیابان ها سرازیر می شوند تو میدان، فشار جمعیت بیشتر می شود و بیشتر به هم فشرده تر می شوند... می بینم یکهو رو هوا پر می شود کاغذ رنگی... یک عده پاسبان پیدا شده است که باتون به دست، دوان دوان می آیند... نوشتۀ همۀ کاغذها مثل هم است چیزهایی است که سر در نمی آورم... این «استعمار خونخوار» چه جور جانوری است که فقط خون می خورد...» (همسایه ها: 80)
«امروز نوار سفیدی روسیه جان محمد است به پهنا و در ازای دو انگشت. تا دیروز این نوار سفید رو سینه اش نبود... رو نوار نوشته شده صنعت نفت باید ملی شود....لب های گنده جان محمد که از هم باز می شود... یک هوا حرف می زند - دیگه تموم شد. دوره غارتگری تموم شد. شیر دیگه باید دمشو بندازه رو کولش و بره گورشو گم کنه حالا همه چیز صاحب داره. همه چیز حساب و کتاب داره» (همان ۸۸)
از این پس، جریان مبارزه برای ملی شدن نفت شتاب می گیرد و فراگیرتر می شود و شعارنویسی بر دیوارها و گفت و گو از آن در اماکن رواج پیدا می کند. رئیس دولت (رزم آرا) در برابر خواست عمومی می ایستد. بخشی از سخنان او در رمان آمده که سندیت تاریخی دارد:
«مجلس از رئیس دولت پرسیده که چرا انگلیسیا نصف پول نفتو باید بابت مالیات کم کنن؟ رئیس دولت جواب داده خب حقشونه باید کم کنن...و بعد بازم گفت حالا فرض کنین به جای خمس کم می کند (همسایه ها: ۱۱۵)
در این هنگام مجلس شورای ملی محل اصلی بحث درباره نفت است. دکتر مصدق یکی از نمایندگان مجلس بود که ریاست کمیسیون نفت را به عهده داشت. دولت رزم آرا توسط همین کمسیون استیضاح شد. رزم آرا هیچ اعتقادی به ملی شدن نفت نداشت و سرسختانه در مقابل خواست عمومی و تعدادی از نمایندگان مجلس که بر ملی شدن صنعت نفت اصرار داشتند، ایستادگی کرد. او به نمایندگان گفت: «شما که نمی توانید یک کارخانه سیمان را اداره کنید چگونه می توانید نفت را شخصاً استخراج کنید.»
قهوه خانه
قهوه خانه فضایی است که محمود برای تجسم بخشی به احساسات میهنی طبقات مختلف مردم مناسب یافته و با آن ترسیمی از موضع گیری مردم در برابر موضوع نفت و مبارزه برای ملی کردن آن به دست داده است. وجود رادیو در این مکان امکانی برای نویسنده به وجود آورده تا به تناوب بتواند مستندات تاریخی را وارد داستان کند .... صداها در هم است رادیو ساز و آواز پخش می کند.... قهوه خانه پر شده از دود سیگار و قلیان... یکهو همه خاموش می شوند... حالا صدای مردی است که پرتوپ از رادیو بلند می شود و قهوه خانه را می لرزاند. خیال می کنم صدای رئیس دولت است اما نیست. بعد از صدای رگدار گوینده رادیو، رئیس دولت حرف می زند. صدا خیلی شق و رق است... شنیده ام که رئیس دولت نظامی است. حسابی سرتق است و زیر بار حرف هیچ بنی بشری هم نمی رود... حرف های رئیس دولت بوی خوش نمی دهد. کارگران هنوز نشسته اند. حرف هاشان قاطی است. نوکر انگلیسیاس.. قسم خورده س... تا این رو کاره خیال انگلیسیا تخته (همسایه ها: ۱۳۵)
محمود با این فراز، نظامی بودن رئیس دولت (رزم آرا) و وابستگی او را به انگلیس بیان کرده؛ همچنین، حمایت رزم آرا از قرارداد نفتی با انگلیس و سرسختی او را در برابر خواست عمومی نشان داده است. رزم آرا پس از تصدی سمت نخست وزیری تحت فشار انگلیس در صدد برآمد قراردادی الحاقی بر قرارداد قبلی را به تصویب مجلس برساند اما توفیق نیافت؛ و همین رفتارها به نوکر انگلیس بودن وی در اذهان عمومی دامن زد.
«تو قهوه خانه مرشد لبریز از آدم است صدای رادیو افتاده است... مرد جوان با صدای بلند روزنامه می خواند. چند لحظه می ایستم و گوش می دهم .... این فریاد بیست میلیون انسان غارت شده است که اینک برای کوتاه کردن دست دزدان دریایی مردانه به پا خاسته اند...» (همسایه ها: ۱۷۰).
رویکرد نویسنده به ماجرای نفت و داوری وی درباره وقایع تاریخی، عموماً فارغ از نگرش و تفکر حزبی نیست. به نظر می رسد منظور از روزنامه در این بخش از داستان، روزنامه هایی است که جریان چپ به صورت مخفیانه به چاپ می رساند. متنی که از روزنامه خوانده می شود، با توجه به لحن آن و اطلاق صفت «دزدان دریایی» به دولت انگلیس با بیانیه های حزب توده در این هنگام، همانندی دارد. پس از این احوال در بخشی دیگر از رمان ترور نخست وزیر (رزم آرا) که زمان تاریخی آن ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ است، اتفاق می افتد:
«قهوه خانه امان آقا جای سوزن انداز ندارد. مردم هر لحظه انتظار شنیدن خبرهای تازه دارند... یکهو صدای ساز و آواز قطع می شود...صدای پرتوپ گوینده بلند می شود. مردم را به شنیدن یک خیر مهم دعوت می کند... نفس ها تو سینه ها گره خورده است... صدای گوینده بلند می شود. یکهو نفس ها بیرون می ریزد. فریادها قاطی هم می.شوند. رئیس دولت را با گلوله کشته اند. - گفت کجا؟ - توی مجلس ختم - مگه نشنیدی؟ ... تو مسجد شاه بالاخره زدنش - آخه به هیچ صراطی مستقیم نبود.» (همسایه ها (۱۷۳)
مرگ رئیس دولت (رزم آرا)، نقطه عطفی در روند مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت به شمار می آید. این حادثه زنگ خطری برای نمایندگان وابسته به انگلیس در مجلس شانزدهم بود که مانع ملی شدن نفت بودند (و رزم آرا می گفت ملت ایران شایستگی ساختن لولهنگ را هم ندارد). فردای آن روز کمیسیون نفت به اتفاق آرا اصل ملی شدن نفت را در سراسر کشور پذیرفت.»
پس از این واقعه حکومت دچار وحشت شد و به همان نسبت در مردم جسارت و جدیت بیش تری برای پی گیری مبارزه به وجود آمد. به این ترتیب، انگیزه ای تازه برای حرکت مردمی وسیع و موثر فراهم گردید. تشکیل اجتماعات بزرگ و میتینگ های سیاسی در سراسر کشور از نتایج این حرکت بود. محمود این حرکت عمومی و پیوستن اقشار مختلف جامعه را به مبارزه با قرار دادن راوی در متن یکی از این اجتماعات در شهر اهواز، توصیف می کند:
«میدان مجسمه دارد شلوغ می شود. دسته دسته آدم ها از دهانه خیابان ها، سرازیر می شوند. تو میدان مجسمه... دهانه پل سفید بسته شده است... میدان غلغله روم شده است. شفق را میبینم که با شانه ها، از لابلای مردم راه باز می کند و می رود به طرف دهانه پل... صدای بلندگو بلند می شود. صدای شفق است... یکهو شعارهای پارچه ای باز میشود و بالای سر گرفته می شود... تو میدان همه جور آدم هست. کارگران آبی پوش نفت و کارگران راه آهن با اندام های ورزیده و چهره های تیره کارگران ریسندگی با رنگ های پریده. شاگردان مدرسه، کارمند، کاسب زن پیر جوان و همه قاطی هم. مرد میانه سال حرف می زند. قضیه نفت است و قضیه استعمارگران.
- مي خواهيم که دست غارتگران از صنعت نفت کشور ما کوتاه شود. هزاران صدا از حلقوم ها بر می خیزد
- صحیح است
- ما به جای توب نان می خواهیم
- صحیح است...
- به دلالان نفتی اجازه ندهید که بر ثروت ملی ما چنگ بیندازند
- صحیح است. ناگهان صدای گلوله می آید.... (همسایه ها: ۱۷۹)
به این ترتیب مسیر تحقق آرزوی ملی هموار می شود. دامنه مبارزه گستردگی می یابد و روحیه استعمارستیزی مردم اوج می گیرد. اعتصابات آغاز شده و تلاشی همه جانبه برای تحقق ملی شدن نفت شکل می گیرد در رمان نیز این حال و روحیه نشان داده می شود:
«مشتری های قهوه خانه شکوفه با مشتری های قهوخانه امان آقا و قهوخانه مرشد فرق دارند. اغلب جوان هستند و درس خوانده به نظر می آیند... حرف شان از نفت است و از اعتصاب کارگران تصفیه خانه صداها قاطی هم است» (همسایه ها: ۲۰۶)
دکتر مصدق
پس از ترور رزم آرا، کمیسیون نفت در مجلس شورای ملی به اتفاق آرا اصل ملی شدن صنعت نفت را در سراسر ایران تصویب نمود. دکتر مصدق، اقدامات و تصمیمات دولت رزم آرا را در مورد نفت بی اعتبار خواند و گفت: «من به نمایندگی جبهه ملی و پشتیبانی ملت ایران... و به وسیله کمیسیون محترم نفت و مجلس شورای ملی به جهانیان اعلام می دارم حکومتی را که به چنین پستیها و بنده صفتی ها تن در بدهد ملت ایران قانونی نمی شناسد و هرگونه عمل از این دولت سر بزند، به حساب ملت ایران نبوده و برای مردم این کشور تعهد آور نخواهد بود.»
دکتر مصدق با این سخنان زمینه را برای لغو قرارداد پیشین و الحاقی فراهم کرد. او لايحه ملی شدن نفت را به مجلس داد و این لایحه در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب مجلس شورای ملی رسید. مردم در خیابان های کشور جشن پیروزی گرفتند که بازتاب آن در رمان «همسایه ها» چنین است:
«شهر، یکپارچه شده است. شور و شادی راننده ها چراغ های اتومبیل ها را روشن کرده اند. دست ها را گذاشته انده رو بوق ها و شهر را رو سر گرفته اند. صدای رادیوها در هم شده است. گوینده رادیو با التهاب و پرتوپ حرف می زند. مجلس به خواست توده مردم، لایحۀ ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرده است. مردم با چهره های برافروخته و لب های به خنده نشسته... آشنا و ناآشنا مردم را در بغل می گیرند و به همدیگر تبریک می گویند» (همسایه ها: ۲۱۱)
پس از تصویب لایحه، تلاش دولت انگلستان برای الغای آن، آغاز می شود. دولت انگلستان دست به تهدید و اراهاب می زند. خبرگزاری های غربی گزارش دادند: « به دو ناو هواپیمابر انگلیسی که افراد تیپ ۱۶ چترباز را به جزیره قبرس حمل کرده بود، دستور داده شده است فوراً به آب های خلیج فارس رهسپار شوند... بزرگترین مانور هوایی انگلستان در منطقه کانال سوئز متوقف شده تا این هواپیماها هر لحظه آماده حمله به ایران باشند. » این اخبار که جنبه رسمی داشت و دولت انگلیس منشأ صدور آن بود، در این مقطع تاریخی جامعۀ ایران را ملتهب و گاهی مرعوب می ساخت؛ همزمان روحیه مبارزه و مقاومت را در مردم تقویت می کرد. حضور راوی همسایه ها در میان مردمی که از این اخبار و احوال سخن می گویند، موقعیتی برای توصیف آن
ایجاد می کند:
«شنیدی؟
از چی داری حرف میزنی
- کشتی موریس اومده تو شط العرب لنگر انداخته و تو پاشو به تصفیه خونه قراول رفته
- میگن چتر بازای انگلیسیام تو قبرس پیاده شدن
چهره ها برافروخته می شود
- باید از رو جسدمون بگذرن
رگهای گردن مردم تله می شود
- با چنگ و دندونم که شده می جنگیم
- دیگه تموم شد
پیروزی همه را بیقرار کرده است.» (همسایه ها: ۲۱۲)
نویسنده واکنش مردمانی را که هر یک به قشر و طیف و طبقه ای از جامعه تلعق دارند نیز در برابر تبعات و تهدیدات ملی شدن نفت نشان می دهد:
«تو میدان شهر با پارچه کهنه و چوب مجسمه یکی از انگلیسی ها را درست کرده اند که آتش بزنند... مردم دور مجسمه انگلیسی جمع شده اند و هلهله می کنند. بچه ها برایش شعر ساخته اند
صاحاب برو به خونه ت
چی سگ بر به لونه ت
فرنگی دین نداره
الأغش زین نداره.» (همسایه ها: ۲۱۲)
ملی شدن نفت
پس از این احوال دکتر محمد مصدق به نخست وزیری رسید. او در اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ کار خود را آغاز کرد. دکتر مصدق که از مدت ها پیش با عنوان نماینده مجلس، پی گیر جدی ماجرای نفت بود، در مقام نخست وزیری عهده دار اجرای قانون ملی شدن نفت، همچنین خلع ید از انگیسی ها گشت. دکتر مصدق در این مسیر، بیش از آن که به نمایندگان مجلس تکیه کند، به مردم و تجمعاتی که مردم در حمایت از او و موضوع ملی شدن نفت داشتند، متکی بود؛ تا جایی که یکی از نمایندگان مخالف وی (جمال امامی) در صحن علنی مجلس به اعتراض گفت: «دولت مداری به سیاست خیابانی نزول کرده است...کدام نخست وزیر این حرف را می زند که من می روم با مردم حرف می زنم.» نهایتاً دکتر مصدق در خرداد ماه همان سال هیأتی را به خوزستان فرستاد تا به قولی خطرناک ترین مرحله نقشه ملی شدن نفت ایران، یعنی مرحله اجرائی آن [را] که در قانون ملی شدن به خلع ید موسوم شده، آغاز کرده و تأسیسات نفتی را از انگلیسی ها تحویل بگیرد.
انگلستان تهدیدات مختلفی کرد از جمله این که کارمندانش را خارج خواهد کرد و به صاحبان نفتکش ها هشدار داد که نفت خریداری شده از دولت ایران در بازار جهانی خریداری نخواهد شد. در شهریور ماه انگلیس، متخصصان نفتی خود را از ایران خارج نمود و نیروی دریایی اش را در خلیج فارس تقویت کرد. این حوادث بیش از پیش دکتر مصدق را متوجه مردم نمود. او از طریق رسانه ها از مردم طلب همراهی و یاری کرد:
«تا پیچ رادیو را باز می کنی صدای لرزان رئیس دولت است که برای مردم حرف می زند و از مردم کمک می خواهد نمایندگان رئیس دولت آمدند و به قول مردم انگلیسی ها را ریختند به دریا، کشتی جنگی انگلیسیا دمش را انداخت رو کولش و رفت.» (همسایه ها: ۲۳۱)
دولت انگلیس کوتاه نیامد و تلاش مجدد خود را برای دستیابی دوباره به منابع نفتی ایران از طرق مختلف آغاز کرد یکی از اقدامات انگلیس شکایت از ایران در شورای امنیت سازمان ملل و نیز پیشنهادهای جدید برای عقد قرارداد نفتی بود. اما با مقاومت دکتر مصدق و یاران او هم چنین مردم ایران مواجه شد:
«باز خبرهای تازه رو زبان ها افتاده است
- انگلیسیا قصد دارن به هیات بفرستن که قرار داد تازه بیندن
- خب بله... خیال می کنم پیشنهادشونم چندون بد نباشه... پنجاه پنجاه
- چه خوش باوری برادر؟
- به نظر تو عیبی داره؟
خیال می کنی ما حریف حقه بازی انگلیسیا می شیم... یادت رفته که شرکت غاصب، مالیاتی رو که بابت نفت به دولت انگلیس می داد از حق الامتياز ما بیشتر بود؟
اما رئیس دولت گفته است که با انگلیسیا قرارداد نمی بندد
- خودمون استخراج می کنیم، خودمون تصفیه می کنیم، خودمون می فروشیم» (همسایه ها: ۲۳۲)
ماجرای نفت در زمان همسایه ها، با این صحنه به اتمام می رسد. آن چه پس از این، به عنوان وقایع تاریخی و بازتاب آن در آن دیده می شود با حوادث تاریخی از نظر زمان تقویمی مطابقت ندارد. نویسنده تقریباً از نیمهٔ رمان به بعد فضای ملتهب و خفقان زده پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را نشان می دهد. در این بخش فعالیت مخفیانه زندانی شدن شکنجه و مقاومت آدمهای داستان که عموماً از سنخ همفکران احمد محمود هستند، ترسیم می شود. به این ترتیب، فاصله زمانی از هنگام ملی شدن نفت و به قدرت رسیدن دکتر مصدق که در اوایل سال ۱۳۳۰ اتفاق افتاد، با دوران پس از کودتا که بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آغاز شد، در زمان همسایه ها نادیده گرفته می شود.
نتیجه گیری
بازسازی تاریخ و بازآفرینی دوره های تاریخی یک ویژگی مهم در کار احمد محمود است. محمود دارای گونه ای معرفت تاریخی و درعین حال، نگرش سیاسی و مرامی خاص است. این داشته ها در داستان های وی به یگانگی میرسند و او را در خلق روایاتی منطبق با الگوهای تاریخی و واجد ماهیت سیاسی و ایدئولوژیک یاری می رساند. رمان همسایه ها یکی از آثار محمود است که در آن، نویسنده با استفاده از طرح داستانی به بازنمایی جهت گرایانه یک رویداد تاریخی (حادثه ملی شدن نفت) پرداخته است. محمود این رویداد را با تمهیداتی خاص به فضای داستانش آورده و محور و بستر وقایع و عمل داستانی قرار داده است. در این رمان روایت مرحله به مرحله واقعه نفت با روایت داستان در آمیخته و نویسنده کوشیده است از جزئیات یک واقعهٔ تاریخی به عنوان محملی برای تكوين عمل و حرکت داستانی بهره بگیرد. محمود با این رویکرد، توفیق یافته از موضع فکری و سیاسی خاص یک واقعه تاریخی را بیان و داوری کند؛ در عین حال رویدادی تاریخی را دستمایه آفرینش یک رمان سیاسی و اجتماعی قرار دهد.