.
نام نویسنده: شهرستان ادب

اغلب آثار داستانی و سینمایی ایران که به ملّی شدن صنعت نفت پرداخته‌اند، محلّ وقوعشان تهران بوده و تمرکزشان را بر مواردی مثل کشمکش‌های دکتر مصدّق و محمّدرضا پهلوی یا نقش متفاوت دکتر مصدّق و آیت‌الله کاشانی در این واقعه گذاشته‌اند امّا رخ دادن ماجراهای رمان «همسایه‌ها» در استان خوزستان که تاریخش با نفت گره خورده، هویتی یگانه به اثر بخشیده است و کمکی بوده تا خواننده از نزدیک با مسائل مربوط به اعتصابات کارگری، میتینگ‌ها، اعتراضات مردمی و البتّه حضور شوم انگلیس در جنوب کشور مواجه شود و به این رویداد تاریخی، از منظری دیگر بنگرد.

«همسایه‌ها» در بحبوحۀ سال‌های منتهی به ملّی شدن صنعت نفت و در شهر اهواز رخ می‌دهد. شخصیت اصلی (خالد) در آغاز داستان نوجوانی است خام که تجربه‌های دوران بلوغ را از سر می‌گذراند. نیمۀ اوّل رمان بیشتر روی خانوادۀ خالد و همسایه‌هایشان تمرکز دارد. این بخش پر از جزئیات و توصیفات دقیق دربارۀ افرادی از طبقۀ فرودست جامعۀ اهواز دهۀ بیست و سی شمسی است. فضای داستان از جایی که خالد کم‌کم با گروهی از مبارزان آشنا می‌شود، تغییر می‌کند و نیمۀ دوم، بیشتر به ماجراهای خالد در زندان اختصاص دارد. داستان با هجده ساله شدن خالد پایان می‌یابد.
احمد محمود بعد از چند مجموعه‌داستان، با «همسایه‌ها» برای نخستین بار به حوزۀ رمان ورود کرد؛ اثری که آغازی بر سه‌گانه‌ای با حضور شخصیت «خالد» بود و بعداً با «داستان یک شهر» و داستان کوتاه «بازگشت» کامل شد* ولی اوّلین داستان، هم‌چنان شاخص‌ترین بخش این مجموعه باقی ماند. بین رمان‌های ایرانی، کمتر اثری توانسته به جایگاه این اثر برسد؛ کتابی که در مدّت کوتاه داشتن مجوّز، قبل و بعد انقلاب اسلامی ایران، توانست به فروش فراوانی برسد و امروزه هم نسخۀ افست آن در سایت‌های مختلف و کف خیابان‌ها به فروش می‌رسد. ضدیّت آشکار کتاب با رژیم ستم‌شاهی، دلیل توقیفش در سال‌های پیش از انقلاب بود و در سال‌های بعد از انقلاب هم به‌دلیل مضامین جنسی، اثری غیراخلاقی تشخیص داده شد، در حالی که مضامین جنسی همسایه‌ها، نسبت به برخی رمان‌های منتشرشده طیّ سال‌های اخیر (مخصوصاً داستان ترجمه) اگر کمتر نباشد، بیشتر نیست.

دو فصل آغازین کتاب که با معرّفی سریع ولی دقیق شخصیت‌ها (و البتّه تیپ‌ها) همراه است، تا حدودی «باباگوریو»، شاهکار بالزاک را به خاطر می‌آورد. البتّه «همسایه‌ها»، بر عکس اثر بالزاک با یک حادثه آغاز می‌شود و تفاوت مهم‌تر اینکه بر عکس «باباگوریو»که در صفحات آغازین علاوه بر شخصیت‌ها، به توصیف محیط اصلی رخدادها (پانسیون خانم ووکر) می‌پردازد، محمود به توصیفاتی کلّی از خانۀ پدری خالد و همسایه‌هایشان اکتفا می‌کند، به گونه‌ای که نمی‌دانیم اتاق یا اتاق‌های محلّ زندگی هر یک از خانواده‌ها، در چه موقعیتی نسبت به هم قرار دارند. نباید کتمان کرد که محیط زندگی این دو نویسنده، متفاوت از هم بوده و در زمانۀ «همسایه‌ها» تمایل به اطناب بالزاکی، حتّی بین نویسندگان فرانسوی بسیار کاهش یافته بود و این کتاب اتّفاقاً از نظر خلق جغرافیای داستان، نسبت به خیلی از رمان‌های فارسی وضعیت بهتری دارد، امّا بعد از اتمام رمان، ممکن است علاوه بر ستایش آن، تا حدودی به این بیندیشیم که اگر برخی توصیفات با جزئیات بیشتری همراه می‌بود، با اثر بهتری مواجه می‌شدیم.
در مجموع، نیمۀ اوّل داستان نسبت به ادامۀ آن، قوی‌تر است که تا حدودی به تفاوت محیط رخدادها برمی‌گردد. به هر حال، محیط خانۀ خالد و همسایه‌هایشان، آشنایی خالد با شفق و پندار، ماجرای عاشقانۀ دو‌گانۀ خالد با بلور خانم و سیه‌چشم، موش و گربه بازی خالد با علی شیطان و... را با ماجراهای نیمۀ دوم مقایسه کنید که عموماً در زندان و بر یک محور می‌گذرد: مبارزه. البتّه که این بخش هم جذّابیت‌های خاصّ خودش را دارد. مثلاً از بده‌بستان بین زندانیان و ماجرای فرار یکی از زندانی‌ها نمی‌شود گذشت، امّا محمود در نیمۀ دوم کتاب، بسیاری از خطوط داستانی را به نتیجه نمی‌رساند. مثلاً دو ماجرای عاشقانه و مخصوصاً عشق سیه‌چشم در میانه رها می‌شود و روند رشد شخصیت خالد فقط با اشاره به 18 ساله شدن او (البتّه همراه با یک اتّفاق) ناتمام می‌ماند.
یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های «همسایه‌ها» با اکثر داستان‌های ایرانی، تحرّک فراوان و ریتم نسبتاً تند آن است؛ تحرّکی که هم در فرم و هم در محتوا بروز می‌کند. محمود با برخی تمهیدات ساده ولی کارآمد و منطقی توانسته به این پویایی برسد. مثلاً علاوه بر ورود خالد به بخشی از جماعت معترض که با یک کتاب‌فروشی مرتبط هستند، مدّتی به کار او در قهوه‌خانۀ امان آقا (یکی از همسایه‌های خالد) می‌پردازد که محلّ تجمع کارگران نفت است. سپس علاوه بر اینکه از نوع نگاه و سطح تحلیل این افراد پرده برمی‌دارد، سرعت و سیر تحوّل شخصیت خالد که در کوران حوادث و تعامل با بخش‌های مختلف اجتماع خویش آب‌دیده می‌شود، منطقی به نظر می‌رسد. این‌گونه «همسایه‌ها» نسبت به حجمش، حوادث و شخصیت‌های زیادی را پوشش می‌دهد و هرچند فراز و فرود دارد و بعضی بخش‌هایش با سرعت کمتری روایت می‌شود، امّا در واقع، اهل تأمّل هست و اهل توقّف نیست.
از سویی دیگر، در مضمون این کتاب، پویایی و مبارزه وجود دارد. خالد شخصیتی است کنش‌گر و به واسطۀ همین کنش‌گری به بلوغ می‌رسد. همسایه‌ها پر از لحظه‌های پرتنش بین مبارزان راه آزادی و مأموران پاسگاه و زندان است. برخی فرازها مثل شب اوّل بازداشت خالد و شرح شکنجه‌های او، حتّی بدون ورود نویسنده به جزئیات اعمال خشونت‌آمیز، به راستی خواننده را منقلب می‌کند. در نهایت همسایه‌ها به هیچ وجه اثری شاد و مطایبه‌آمیز محسوب نمی‌شود امّا در هستۀ کلّی اثر، مقاومت و کنش‌گری‌ای از سوی خالد و برخی شخصیت‌ها دیده می‌شود که بین رمان‌های شاخص فارسی اگر بی‌نظیر نباشد، کم‌نظیر است. شخصیت‌های مبارز در این رمان، هدف و غایتی روشن و ملموس دارند و هرچند در پایان داستان، رگه‌هایی از ناکامی و ناامیدی دیده می‌شود، نویسنده تعمّداً از پرداختن به حوادث کودتای 28 مرداد 1332 و وقایع بعد از آن سر باز می‌زند.
یکی از ضعف‌های عمدۀ رمان فارسی این است که گویا شخصیت‌هایشان در خلأ زندگی می‌کنند و هیچ سنّت و آیین و مذهبی در جامعه‌شان وجود ندارد امّا همسایه‌ها، بدون داشتن نگاهی صفر و صدی، به مسئلۀ مذهب در جامعه، نگاهی جدّی دارد. مثلاً هرچند از طرف محمّد مکانیک برخی خرافات مذهبی نقد می‌شود امّا تا پیش از آن به نماز خواندن او اشاره شده و انتقاد از موضع یک آدم غیرمعتقد صورت نمی‌گیرد. پدر و مادر مذهبی خالد نیز شخصیت‌های مثبتی هستند و پدر خالد وقتی در زندان ملاقات فرزندش می‌آید، برای روحیه دادن، از زندان رفتن امام جعفر صادق(ع) یاد می‌کند. در تحلیل مواضع سیاسی شخصیت‌ها نیز نویسنده از نگاه یک‌جانبه می‌گریزد. یعنی در عین حال که روحیۀ مبارزه‌جوی این افراد را می‌ستاید، تقلید بی‌چون و چرایشان از کمونیست‌های شوروی را نقد می‌کند یا تلاشی که برای دور کردن خالد از سیه‌چشم از طرف پندار صورت می‌گیرد و... .
در مجموع با وجود برخی ضعف‌ها، «همسایه‌ها» هنوز هم از شاخص‌ترین رمان‌های ایرانی محسوب می‌شود و آنچه در این یادداشت ذکر شد، فقط به بخشی از موارد قابل بحث در این رمان برجسته اختصاص داشت.


*عموماً رمان «زمین سوخته» را سومین بخش این مجموعه می‌دانند اما خود نویسنده در کتاب «حکایت حال»، همین «بازگشت» (از مجموعه داستان «دیدار») را تکمیل‌کنندۀ سه‌گانۀ خود می‌داند. «حکایت حال» حاوی مصاحبۀ لیلی گلستان با احمد محمود است که بعد از چاپ چهارمین رمان نویسنده (مدار صفر درجه، 1372) صورت گرفته که تبعاً بعد از سومین رمان او (زمین سوخته، 1362) رخ داده است. از این رو حرف خود نویسنده را حجت قرار داده‌ام. البتّه شخصیتی به نام «خالد» در «زمین سوخته» حضور دارد. برای رجوع به گفتۀ خود احمد محمود: حکایت حال (گفتگو با احمد محمود)، لیلی گلستان، نشر معین، چاپ پنجم 1398، ص 140.