لادن عظیمی
شاید بتوان ادعا کرد که «دید و بازدید» پررنگترین ترکیب واژگانی عید نوروز است. پررنگ و پر تکرار. اصلاً نوروز با این سنت است که جلوه و رونقی ویژه گرفته است. این ترکیب پر تکرار نوروزی علاوه بر هفتسین و ماهی و سبزه و آجیل و شیرینی، برای اهالی ادبیات یادآور عنوان کتابی از جلال آلاحمد است.
«دید و بازدید» یکی از آثار معروف جلال است. مجموعه داستانی که در سال 1324 منتشر شد و اولین مجموعه داستان منتشر شده از جلال آلاحمد است.
این اثر که در ابتدا با 11 داستان و بعد از چاپ هفتم با 12 داستان کوتاه به چاپ رسید؛ عنوان خود را از داستان اول وام گرفته است.
آل احمد در داستان اول این مجموعه به شرح احوال جوانی در یک میهمانی میپردازد. جوانی که در دیدوبازدیدهای نوروزی به محفلی وارد میشود که جمعی از بزرگان و معاریف و مشاهیر در آن حضور دارند. جلال در این داستان سعی میکند با دقت به شرح جزئیترین وقایعی بپردازد که ممکن است در چنین شرایطی برای جوانی که تازه پا به عرصه اجتماعی گذاشته است رخ دهد.
این داستان که میتوانیم آن را مهمترین اثر این مجموعه بدانیم؛ داستانی گفتوگومحور است. ما با خواندن گفتوگوهای میان افراد حاضر در میهمانی به نکات مهمی که نویسنده سعی دارد به آنها اشاره کند، پی میبریم. به بیانی کاملتر اساس گفتوگوهایی که او در این داستان پیریزی کرده؛ بیان مسائلی پیرامون وضعیت اجتماعی و سیاسی مملکت است و در حقیقت پیشروی پیرنگ در این اثر بر دوش گفتوگوهاست.
جلال در این داستان و داستانهای دیگر این مجموعه، مطابق سبک نویسندگی خاص خودش، که در آثار بعدیاش به بلوغ و تکامل میرسد؛ با زبانی ساده و کاملاً واقعگرایانه به نقد مسائل اجتماعی پرداخته است.
زبان آلاحمد را میتوان امضای او دانست. اگرچه هر نویسندهای زبان خاص خود را دارد که معرف سبک اوست؛ نثر جلال در این منحصر به فرد بودن شهرهتر از سایر همنسلانش است. درواقع هر کسی که چند تا از کتابهای او را خوانده باشد به راحتی میتواند نثر او را تشخیص دهد.
این زبان و نثر ویژه در همان آثار ابتدایی او، که داستانهای همین مجموعه را نیز شامل میشود، کاملاً بارز است. استفاده از اصطلاحات عامیانه، نیمهکاره رها کردن برخی جملات و عبارات، صراحت در بیان مسائل سیاسی و اجتماعی با لحنی طعنآلود؛ همه از ویژگیهای نثر جلال است.
اما پر بیراه نیست که اشاره کنیم؛ در این اثر، جلال شاید به دلیل خامی قلم و کمی تجربه گاه در شیوه بیان معضلات و مشکلات به راه اغراق رفته است. به این معنی که آنچه قصد بیانش را در قالب داستان داشته، جایی بیرون داستان ایستاده است و در اثر، جای مناسب خود را پیدا نمیکند.
با این همه حرکت جلال در مسیر رئالیسم بر کسی پوشیده نیست. او با وجود خام دستیهایی که به آن اشاره کردیم؛ از همان آغاز راه نگارش داستان به واقعیترین شکل ممکن به اصول واقعگرایی پایبند بود. داستانها برشهایی از زندگیاند و آدمهایش جایی در جهان واقعی نفس میکشند.