از «تا آگوست» باید به عنوان رمانی «بازکشف شده» یاد کرد که مارکز استاد کلمبیایی در حالی آن را نوشت که حافظهاش شروع به نقصان کرده بود.
به گزارش خبرگزاری مهر، در حالی که آخرین رمان گابریل گارسیا مارکز، ۱۰ سال پس از مرگش بنا به تصمیم پسرانش و خلاف میل این نویسنده منتشر شده، منتقدان صاحب نظر امتیازهایی از B تا D به این رمان دادهاند.
داستانی میکروسکوپی
پس از مروری بر نقد نویسنده نیویورک تایمز، گلچینی از دیگر نقدهایی که بر این کتاب نوشته شده، در ادامه میآید.
مایکل گرینبرگ منتقد نیویورک تایمز در نقد خود نوشت: «تا آگوست» احتمالاً آخرین کتابی است که از گابریل گارسیا مارکز برنده جایزه نوبل منتشر میشود. تصور خداحافظی با نویسنده «صد سال تنهایی» (۱۹۶۷) که درهای ادبیات آمریکای لاتین را با قدرتی هم پای «دکامرون» بوکاچیو در قرن چهاردهم باز کرد، دشوار است.
درباره «تا آگوست» با ترجمهای زیرکانه توسط آن مکلین، باید گفت داستانی میکروسکوپی است که محتوای آن برای این که بتوان آن را یک رمان نامید، کافی نیست و خواندن آن ممکن است موجب بروز ناامیدی در کسانی شود که با آثار گارسیا مارکز آشنا هستند.
ناامیدی اجتنابناپذیر خوانندگان از «تا آگوست» ممکن است تا حدودی متوجه دو پسر و مدیران ادبی گارسیا مارکز باشد که اجازه انتشار این رمان را دادهاند و این کار را با وجود آن انجام دادند که پدرشان خواست خود را به وضوح به آن ها گفته بود. مارکز به آن ها گفته بود: «این کتاب فایدهای ندارد. باید نابود شود.»
اثری نیمه صیقل یافته
همچنین نادال سوآو منتقد آل پایس در نقد این کتاب نوشته است: نسخهای که مارکز برای خانوادهاش باقی گذاشته، اگرچه تمام شده اما اثری نیمه صیقل یافته است که این امر در هر صفحهاش دیده میشود. در واقع نسخه نهایی نویسنده نیست اما تمام شده است. در بدو امر (راستش را بخواهید) خیلی بهتر از چیزی است که میترسیدم باشد و فضیلتهایی دارد که چه کسی میتواند دوستش نداشته باشد؟ لذت بردن از دیدار مجدد نویسندهای که از دیدنش خوشحال میشویم... در هر حال هرچند اصلاً بهترین رمانی نیست که در این ماه یا امسال منتشر میشود اما بدترین هم نیست، بدیهی است چیز دیگری است، اما برای من خوب است.
آخرین ترانه گابریل
منتقد اکونومیست نیز دراین باره نوشته است: صدای استاد به یقین در «تا آگوست» شنیده میشود. مارکز در این کتاب بار دیگر مشارکتها و اجبارهای پیچیده عشق و زندگی را که موضوع مورد علاقهاش است، ترسیم میکند و با نثر دقیق و واضح خود که به زیبایی به انگلیسی ترجمه شده، دنیای جدیدی خلق میکند؛ فضایی که تعداد کمی از نویسندگان دیگر میتوانند به آن برسند؛ اما در این کتاب او به حدی که ممکن بود در دوران اوج خود داشته باشد، دست نمییابد. طرفداران سرسخت او از این ترانه پس از مرگ خوشحال خواهند شد و شاید دلتنگی جزئی در فرصتطلبی تجاری برای انتشار آن باقی بماند.
معمای درخواست نابودی آخرین اثر مارکز
کریس پاور منتقد فایننشال تایمز هم در مواجهه با این کتاب مینویسد: «تا آگوست» لذتهای لحظهای را ارائه میکند، اما آشکارا ناتمام است و جملات خاصی هست که به خواننده کمک میکند بفهمد چرا او میخواست این کتاب نابود شود.لوسی هیوز هالت منتقد گاردین نوشته است: هیچ کس، به جز تبلیغاتچیهایی که کارشان این است، وانمود نمیکند که این یک شاهکار است که فراموش شده و اکنون دوباره به دست آمده است... با این حال سبک روایت جالب است و رمان بیشتر شبیه پرداختن به فیلم است: مشاهده فراوان، اندک توجه به مسائل درونی ... خطاهای کوچکی هم در تداوم داستان وجود دارد. ساختار نامناسب است و مهم تر از آن، نثر اغلب به طرز وحشتناکی پیش پا افتاده است و نحو آن نادقیق. ... با همه اینها این کتاب کوچک مانند یک سوغاتی رنگ و رو رفته است، زیبا، اما به دلیل ارتباطش با دنیای خیالی افسانهای که گارسیا مارکز در دوران اوج خود ساخته، ارزشمند است.