.
لهجه ها بمیرند، زبان می میرد
انتشار : 1403/02/17

در سال‌های اخیر روند کم‌رنگ شدن لهجه‌ها در کشور شتاب بیشتری گرفته و به‌تازگی اعلام‌شده 13 لهجه کشور در معرض نابودی است. به همین بهانه با دکتر محمدحسن مقیسه ،پژوهشگر و استاد زبان و ادبیات فارسی گفت‌وگو کرده‌ایم

محمد بهبودی نیا- در دل هر کلمه‌ای که بر زبان جاری می‌شود، لایه‌ای عمیق از هویت، فرهنگ و تاریخ نهفته است. لهجه‌ها پل‌های میان گذشته و حال و میراث دیرپای ملل را به نمایش می‌گذارند، علاوه بر این کلمات، روح اجتماعات و جوامع را شکل می‌دهند. تنوع صوتی لهجه‌ها که از دل تاریخ برخاسته و با نغمه‌ای خاص به گوش ما می‌رسد، روایتگر قصه‌ها، آداب‌ورسوم و پیچیدگی‌های فرهنگی هر کشوری است.
در جهان پرسرعت روزگار ما که به عصر ارتباطات معروف شده، با جهانی‌شدن و گسترش ارتباطات، لهجه‌ها رو به کم‌رنگی می‌روند و این تهدیدی جدی برای تنوع زبانی و فرهنگی به شمار می‌آید اما همه می‌دانیم که از جهانی‌شدن گریزی نیست و باید برای جلوگیری از نابودی لهجه‌ها چاره‌اندیشی کرد. نابودی لهجه‌ها می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به دنبال داشته باشد، ازجمله:
فراموشی دانش بومی: بسیاری از لهجه‌ها حامل دانش بومی و سنتی هستند که از نسلی به نسل دیگر منتقل‌شده‌اند. از دست دادن هر لهجه می‌تواند به معنای فراموشی این دانش‌ها باشد.
افول هویت فرهنگی: لهجه‌ها عناصری کلیدی در شکل‌گیری هویت‌های فردی و جمعی هستند. بلعیده شدن لهجه‌ها توسط زبان‌های دیگر کشورها، می‌تواند به کاهش حس تعلق‌خاطر فرهنگی و ملی منجر شود.
اختلال در پیوندهای اجتماعی: لهجه‌ها نه‌تنها نشان‌دهنده منطقه جغرافیایی هستند بلکه عوامل مهمی در ایجاد و حفظ پیوندهای اجتماعی درون یک جامعه به شمار می‌روند. از بین رفتن این لهجه‌ها می‌تواند به ضعف این ارتباطات منجر شود.
کاهش تنوع زبانی: هر لهجه‌ای که محو می‌شود، گونه‌ای زبان دچار آسیب می‌شود و با ایجاد چنین خلأهایی در هر زبان بی‌تردید شاهد تضعیف زبان و کاهش دایره لغات هر زبان خواهیم بود.
با توجه به موضوعات مطرح‌شده و هشدارهایی مبنی بر در معرض خطر بودن 13 لهجه در ایران با دکتر محمدحسن مقیسه پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی و استاد دانشگاه گفت‌وگو کرده‌ایم.

فعالیت سازمانی برای ازمیان بردن لهجه ها!
دکتر محمدحسن مقیسه گفت: درصورتی‌که لهجه‌ها آسیب ببینند، به زبان ما نیز آسیب جدی وارد می‌شود چون لهجه‌ها به‌عنوان اضلاع زبان به شمار می‌آیند. اگر هر یک از این کلمات از زیر خیمه زبان برداشته شود، به ناگاه آن خیمه فرومی‌ریزد. متأسفانه در سال‌های گذشته خواسته یا ناخواسته این حرکت شدت بیشتری گرفته که لطمات زبانی را به همراه داشته است. بعضی افراد و حتی سازمان‌های آموزشی وجود دارند که آگاهانه یا ناآگاهانه کلاس‌هایی برای از بین بردن لهجه‌های مناطق مختلف کشور برگزار می‌کنند به این معنی که در گفتار، همه افراد را به سمت صحبت کردن به لهجه تهرانی سوق می‌دهند تا کسی متوجه نشود این افراد اهل کدام شهرستان هستند اما این افراد متوجه نیستند که از بین بردن لهجه‌ها آسیب شدیدی به زبان وارد می‌کند.
این پژوهشگر ادبی افزود: وزارت فرهنگ و ارشاد، حوزه هنری، سازمان تبلیغات، فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دیگر نهاد‌های مسئول باید روی این موضوع حساس‌تر باشند زیرا زبان، برخاسته از بطن تاریخی یک جامعه است و لهجه نیز در پیوند با فرهنگ مردم یک منطقه است. لهجه‌ها در طول تاریخ ساخته‌شده و دارای پشتوانه فرهنگی، هنری و رفتاری هستند. این واژگان به گنجینه واژگانی ما کمک و در تقویت زبان نقش مؤثری ایفا می‌کنند. چند سال پیش که دریکی از دانشگاه‌ها تدریس می‌کردم، در این دانشگاه اقدامات شایسته‌ای برای حفظ لهجه‌ها انجام می‌شد به این شکل که پیش از ورود دانشجویانی که به‌تازگی در دانشگاه پذیرفته می‌شدند اردوهایی برگزار می‌شد و در این اردوها بر اهمیت لهجه‌ها تأکید داشتند درنتیجه ما در این کلاس‌ها شاهد هیچ‌گونه رفتاری مبنی بر به سخره گرفتن لهجه‌ها نبودیم.

نقش فراموش‌شده خانواده برای حفظ لهجه‌ها
مقیسه تصریح کرد: امروز ما با این آسیب روبه‌رو هستیم که تعداد زیادی از خانواده‌ها در نقاط مختلف کشور سعی می‌کنند در محیط خانواده با لهجه تهرانی صحبت کنند تا فرزند آن‌ها در آینده به دلیل داشتن لهجه در معرض تمسخر قرار نگیرد. این خانواده‌ها باید به این باور برسند که داشتن لهجه یک هنر است و این هنر علاوه بر این که به نرم و آهنگین شدن و ساختارمند شدن زبان کمک می‌کند، گستره گنجینه واژگانی مارا نیز افزایش می‌دهد.

نابودی لهجه‌ها و تأثیر آن بر ادبیات کهن
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: آثار فاخر ادبیات فارسی ازجمله تاریخ بیهقی، شاهنامه فردوسی، مثنوی معنوی، اشعار باباطاهر، دیوان فایز دشتستانی و... سرشار از کلماتی است که ریشه در لهجه‌های مناطق مختلف کشور دارند. برای فهم و درک عمیق‌تر این آثار فاخر، ما باید با لهجه منطقه محل زندگی خالق این آثار آشنایی داشته باشیم، حالا شما تصور کنید این لهجه‌ها به‌صورت کامل فراموش شوند، بی‌تردید ما برای درک این متون کهن و باارزش با مشکل مواجه می‌شویم کما این که تا امروز فراموشی برخی از کلمات در لهجه‌های مختلف این آسیب را به برخی از تألیفات فاخر کهن فارسی وارد کرده است.

روایتی از ناصرخسرو درباره تأثیر لهجه بر فهم متون ادبی
وی افزود: در روزگار ما برخی استادان غیر ایرانی زبان و ادبیات فارسی که به لهجه‌های مختلف ایران دسترسی ندارند وقتی به یکی از این کلمات که در قالب لهجه در متون فارسی آمده می‌رسند و معنای آن را درک نمی‌کنند از شرح معنی آن کلمه درمی‌گذرند و در بسیاری از موارد در فهم بخشی از این آثار دچار مشکل می‌شوند.
مقیسه بیان کرد: ناصرخسرو در قرن پنجم در بخشی از سفرنامه‌اش به تأثیر لهجه بر فهم متون ادبی اشاره‌کرده است. وقتی ناصرخسرو از منطقه شمال شرق به سمت مکه حرکت می‌کند در منطقه آذربایجان با شاعری قطران نام روبه‌رو می‌شود. قطران در حال خواندن دیوانی به زبان فارسی بود که معنی برخی از واژه‌های آن را نمی‌دانست. ناصرخسرو معنی این واژه‌ها را برای قطران توضیح می‌دهد و مشکل خوانش آن متون برطرف می‌شود. این خاطره تاریخی نشان می‌دهد که ما باید هر واژه‌ای را در منطقه جغرافیایی خودش بشناسیم و بعد آن را به دیگران بفهمانیم.